1. he likes to loll about on the beach
دوست دارد در ساحل دریا دراز بکشد (و کاری نکند).
2. all these lads do is loll about and booze
این نوجوانان کاری جز بیعاری و مشروب خواری نمی کنند.
3. There were several kids lolling around outside the club.
[ترجمه ترگمان]چند تا بچه بیرون کلوپ افتاده بودن
[ترجمه گوگل]چند بچه در اطراف باشگاه حضور داشتند
4. They lolled and lolloped about day after day.
[ترجمه ترگمان]هر روز بعد از ظهر به آنجا می رفتند و می نشستند
[ترجمه گوگل]آنها از روز و روز درهم و برهم زدند
5. He was lolling on the sofa in the shadows near the fire.
[ترجمه ترگمان]روی نیمکت نزدیک آتش لمیده بود
[ترجمه گوگل]او روی مبل در سایه های نزدیک آتش سوزانده بود
6. He lolled and lolloped about after school.
[ترجمه ترگمان]بعد از مدرسه رفت و آمد می کرد
[ترجمه گوگل]او بعد از مدرسه دلزدگی و خجالت کشید
7. He was lolling in an armchair.
[ترجمه ترگمان]روی یک صندلی راحت لمیده بود
[ترجمه گوگل]او در صندلی چانه زده بود
8. His head lolled forward in his sleep.
[ترجمه ترگمان]سرش در خواب به جلو خم شده بود
[ترجمه گوگل]سرش را در خواب خواند
9. The dog lolled its tongue out in hot weather.
[ترجمه ترگمان]سگ در هوای داغ روی زبانش نشسته بود
[ترجمه گوگل]سگ زبان خود را در آب و هوای گرم برداشت
10. The hunting dog lolled its tongue out.
[ترجمه ترگمان]سگ شکاری زبانش را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]سگ شکار آن زبان را برداشت
11. He lolled back in his chair.
[ترجمه ترگمان]به پشتی صندلی اش تکیه داد
[ترجمه گوگل]او پشت صندلی خود را لرزاند
12. He lolled back in his comfortable chair.
[ترجمه ترگمان]به پشتی صندلی اش تکیه داد
[ترجمه گوگل]او در صندلی راحت خود را لگد زد
13. When he let go the head lolled sideways.
[ترجمه ترگمان]وقتی سرش را از پهلو خم کرد، سرش را کج کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او اجازه دهید به سر سر و صدا سوخته
14. Jim should get a job instead of lolling around the house all day.
[ترجمه ترگمان]جیم باید به جای این که تمام روز دور خانه lolling کار پیدا کند
[ترجمه گوگل]جیم باید به جای اینکه در تمام طول شب از خانه بیرون برود، باید کار کند
15. He lolled back in his chair by the fire.
[ترجمه ترگمان]او کنار آتش نشسته بود و به پشتی صندلی تکیه داده بود
[ترجمه گوگل]او در پشت صندلی خود را به آتش کشید