1. As for crary spider, the guerdon then attains 500 evil jades, only with repay on an equal footing.
[ترجمه ترگمان]در مورد عنکبوت crary، پس از آن پاداش به ۵۰۰ jades بدی رسیده که تنها با بازپرداخت آن برابر است
[ترجمه گوگل]همانطور که برای عنکبوت کریستال، گاردن پس از آن 500 عذاب بد را بدست می آورد، تنها با بازپرداخت در برابر مقررات برابر است
2. It's the guerdon, the reward, the prize of fame that we're continually anticipating will burst out someday in a sudden blaze of glory.
[ترجمه ترگمان]پاداش، پاداش، پاداش شهرت و افتخار که پیوسته پیش بینی می کنیم، روزی در اوج شکوه و جلال فرا خواهد رسید
[ترجمه گوگل]این گاردن، پاداش، جایزه شهرت است که ما به طور مداوم پیش بینی می کنیم، روزی یک بار درخشش ناگهانی شکوه وحشت زده می شود
3. This story elucidation, guerdon badly person act charitably, and is a bad person of cognition and does not speak the reputation's innate character.
[ترجمه ترگمان]این داستان توضیح می دهد، فرد بسیار بدی با همدلی عمل می کند، و فرد بدی است و شخصیت فطری شهرت ندارد
[ترجمه گوگل]توضیح این داستان، شخصیت چریکی خیلی بد عمل می کند و شخصیت بدی از شناخت است و شخصیت ذاتی شهرت را نمی گوید
4. But peace of mind - that is his final guerdon of approval, the fondest insignia of his love.
[ترجمه ترگمان]اما آرامش ذهن - این پاداش نهایی عشق اوست
[ترجمه گوگل]اما آرامش ذهن - این مرز نهایی خود را از تصویب، fondest علامت عشق او است
5. But peace of mind - that is His final guerdon of approval, the fondest sign of His love.
[ترجمه ترگمان]اما آرامش ذهن - که آخرین پاداش عشق اوست، نشانه محبوب عشق اوست
[ترجمه گوگل]اما آرامش ذهن - این نزاع نهایی خود را از تصویب، نشاط پررنگ از عشق او
6. The police's right to work includes: the right to get guerdon, the right to rest and take a holiday, the right to be compensated, the right to have special insurance, the right to bet. . .
[ترجمه ترگمان]حق کار پلیس شامل موارد زیر است: حق بدست آوردن پاداش، حق استراحت و گذراندن تعطیلات، حق برخورداری از بیمه ویژه، حق بیمه کردن
[ترجمه گوگل]حق کار پلیس شامل: حق گرفتن گاردن، حق استراحت و تعطیلات، حق جبران خسارت، حق بیمه خاص، حق شرط بندی
7. A year period lending rate is used for no-risk guerdon rate in place of national debt interest rate in order to match actual circumstance.
[ترجمه ترگمان]نرخ وام یک سال برای نرخ پاداش نقدی در محل نرخ بهره بدهی ملی به منظور تطابق با شرایط واقعی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نرخ بهره وام دهی سالانه برای نرخ تورنت بدون خطر به جای نرخ بهره ملی، به منظور مطابقت با شرایط واقعی مورد استفاده قرار می گیرد
8. The pirate edition robbed to have the market of the original but did not give the author the guerdon that should have, this just like in plagiarize to the author.
[ترجمه ترگمان]نسخه دزدان دریایی، بازار اصلی را غارت کرد، اما به نویسنده آن را نمی دهد که باید داشته باشد، این درست مانند in به نویسنده
[ترجمه گوگل]نسخه دزدان دریایی به سرقت رفته است تا بازار اصلی را ارائه دهد، اما نویسنده نتوانست چریکی را که باید داشته باشد، درست مثل این که در اختیار نویسنده قرار دهد
9. It play an important role as for the Chinese enterprises' income distribution system's reformation, boost enterprise guerdon inspire with mechanism innovation.
[ترجمه ترگمان]این بازی نقش مهمی را در اصلاح سیستم توزیع درآمد شرکت های چینی ایفا می کند، پیشرفت شرکت را تقویت می کند و نوآوری را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]آن نقش مهمی را برای اصلاح سیستم توزیع درآمد شرکت های چینی ایفا می کند، گاردن سازمانی را با نوآوری مکانیکی تقویت می کند
10. "He wrote dowm three syllables : Peace of mind . "This is the gift that God reserves for His special proteges . ---- That is His final guerdon of approval, the fondest insignia of His love .
[ترجمه ترگمان]\"او سه هجای دیگر نوشت:\" آرامش ذهن \"، این هدیه ای است که خداوند برای proteges خاص خود ذخیره می کند - - این آخرین پاداش عشق اوست، نشانه محبوب عشق اوست
[ترجمه گوگل]'او سه نوازنده نوشت: صلح ذهن 'این هدیه ای است که خدا برای محافظان ویژه اش می کند ---- این سرنوشت نهایی خود را از تصویب، fondest علامت از عشق او
11. But as soon as we hope to find that guerdon, the golden ring, ! comes the blind Fury with the abhorred shears -- ouch!
[ترجمه ترگمان]اما به محض این که امیدوار باشیم آن پاداش را پیدا کنیم، حلقه طلایی! خشم کور ناشی از قیچی باغبانی میشه! آخ
[ترجمه گوگل]اما همانطور که ما امیدواریم که آن گاردن را پیدا کنیم، حلقه طلایی! خشم کور با قیچی های خشمگین می آید - قرمز!
12. As long for act to greatly work well to do influence, guerdon absence no fret.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که به خوبی کار کنید تا تاثیر زیادی بر روی نفوذ داشته باشید، هیچ ناراحتی و ناراحتی برایتان ایجاد نخواهد شد
[ترجمه گوگل]تا زمانی که اقدام به شدت کار می کند به خوبی برای انجام نفوذ، گرسنگی نه غلط است
13. The police's right to work includes: the right to get guerdon, the right to rest and take a holiday, the right to be compensated, the right to have special insurance, the right to be trained etc.
[ترجمه ترگمان]حق کار پلیس شامل موارد زیر است: حق بدست آوردن پاداش، حق استراحت و گذراندن تعطیلات، حق برخورداری از بیمه خاص، حق برخورداری از بیمه خاص، حق دسترسی به آموزش و غیره
[ترجمه گوگل]حق کار پلیس شامل: حق گرفتن گاردن، حق استراحت و تعطیلات، حق جبران خسارت، حق بیمه خاص، حق آموزش و می باشد
14. Talent and beauty He gives to many. Wealth is commonplace, fame not rare. But peace of mind—that is His final guerdon of approval, the fondest sign of His love. He bestows it charily.
[ترجمه ترگمان]استعداد و زیبایی به خیلی ها می دهد ثروت مبتذل است، شهرت نادر نیست اما آرامش ذهن - که آخرین پاداش عشق اوست، نشانه محبوب عشق اوست او آن را charily می کند
[ترجمه گوگل]استعداد و زیبایی او را به بسیاری می دهد ثروت معمول است، شهرت نادر نیست اما آرامش ذهن - این نزاع نهایی خود را از تصویب، نشاط پررنگ از عشق او او آن را به خوبی می دهد