1. All these mammalian orders stem from small insectivorous animals that inhabited the forests while the dinosaurs were still living.
[ترجمه ترگمان]تمام این دستورها پستانداران از حیوانات کوچکی که در جنگل زندگی می کردند ریشه می گرفتند در حالی که دایناسورها هنوز زنده بودند
[ترجمه گوگل]تمام این دستورات پستانداران از حیوانات کوچکی که در جنگل زندگی می کردند، ساکن بودند، در حالی که دایناسورها هنوز زندگی می کردند
2. Our main inference was that as insectivorous primates radiated within the forest they took to fruit-eating and became diurnal.
[ترجمه ترگمان]inference اصلی ما این بود که به عنوان primates insectivorous در جنگل، مصرف کنندگان میوه را مصرف کردند و diurnal شدند
[ترجمه گوگل]نتیجه اصلی ما این بود که به عنوان پرتوی های مهاجمی که در جنگل تابش می کردند، آنها به خوردن میوه ها و روزانه تبدیل شدند
3. Nepenthes alata Blanco is a tropical insectivorous plant with pitchers which can catches and digests insects.
[ترجمه ترگمان]Nepenthes alata بلانکو یک گیاه insectivorous استوایی با pitchers است که می تواند حشرات را هضم و هضم کند
[ترجمه گوگل]Nepenthes alata Blanco یک گیاه زنبق استوایی است که با کوزه می تواند حشرات را جذب و هضم کند
4. Compared with omnivorous pheasants, insectivorous birds and raptorial birds Koklass's digestive system is similar to the typical phytophagous birds.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با قرقاول ها omnivorous، پرندگان insectivorous و system پرندگان raptorial نیز شبیه پرندگان phytophagous معمولی هستند
[ترجمه گوگل]در مقایسه با فوزیوم های علفی، پرندگان حشره کش و پرندگان رپتورال، سیستم گوارش کاکللس شبیه پرندگان معمولی فیتوفاژ است
5. Tyrannosaurus Rex was a large carnivore; insectivorous plants are considered carnivores.
[ترجمه ترگمان]Tyrannosaurus رکس یک carnivore بزرگ بود؛ گیاهان insectivorous carnivores در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]Tyrannosaurus Rex یک گوشتخوار بزرگ بود؛ گیاهان حشره کش به عنوان گوشت خواران در نظر گرفته می شوند
6. It is an insectivorous plant and plays a special role in an ecosystem.
[ترجمه ترگمان]آن یک گیاه insectivorous است و نقش ویژه ای در یک اکوسیستم بازی می کند
[ترجمه گوگل]این یک گیاه حشرهکش است و نقش ویژه ای در اکوسیستم دارد
7. This is the tidbit which tempts his insectivorous fate.
[ترجمه ترگمان]این چیزیست که سرنوشت his را به دام می اندازد
[ترجمه گوگل]این عاقلانه است که سرنوشت خواربار را وسوسه می کند
8. Insectivorous plants are considered carnivores.
[ترجمه ترگمان]گیاهان Insectivorous carnivores در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]گیاهان حشره کش به عنوان گوشتخوار در نظر گرفته می شوند
9. Botany Capable of trapping insects or other small organisms and absorbing nutrients from them; insectivorous.
[ترجمه ترگمان]تضمین توانایی به دام انداختن حشرات یا دیگر ارگانیسم های کوچک و جذب مواد مغذی از آن ها؛ insectivorous
[ترجمه گوگل]گیاه شناسی قادر به کشیدن حشرات یا سایر موجودات کوچک و جذب مواد مغذی از آنها است حشره کش
10. Bats are nocturnal flying mammals. The statistics presented here describe small, insectivorous bats.
[ترجمه ترگمان]خفاش ها پستاندارانی هستند که پرواز می کنند آمار ارائه شده در اینجا، خفاش ها کوچک و insectivorous را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]خفاش ها پستانداران پرواز شبانه هستند آمار ارائه شده در اینجا خفاش های کوچک و حشراتی را توصیف می کند