1. For some groups in Britain today, evangelism is almost synonymous with church planting.
[ترجمه ترگمان]برای برخی از گروه ها در بریتانیا، evangelism تقریبا مترادف با کاشت کلیسا است
[ترجمه گوگل]امروزه برخی گروه ها در انگلستان، تقریبا مترادف با کاشت کلیسا هستند
2. In our concern that evangelism should happen spontaneously we can not ignore the need for planning and structure.
[ترجمه ترگمان]در توجه به این مساله که evangelism باید به طور خودکار رخ دهد، ما نمی توانیم نیاز به برنامه ریزی و ساختار را نادیده بگیریم
[ترجمه گوگل]در نگرانی ما که بلافاصله به رسمیت شناخته می شود، ما نمی توانیم نیاز به برنامه ریزی و ساختار را نادیده بگیریم
3. The Spirit mediated in evangelism, is the mode of the kingdom's presence among men until the return of the King.
[ترجمه ترگمان]نام روح در evangelism، حالت حضور پادشاهی در میان مردان تا بازگشت پادشاه است
[ترجمه گوگل]روح متعهد به آفرینش، حالت حضور پادشاهی در میان مردان تا بازگشت پادشاه است
4. The nationwide initiative in evangelism, another of his personally inspired outreach projects, showed similar faults.
[ترجمه ترگمان]ابتکار سراسر کشور در evangelism، یکی دیگر از پروژه های توسعه اله ام بخش او، اشتباه ات مشابهی را نشان داد
[ترجمه گوگل]ابتکار عمل ملی در بشارت دادن، یکی دیگر از پروژه های تبلیغاتی اش الهام بخش خود، گسل های مشابه را نشان داد
5. It was a primary means of evangelism.
[ترجمه ترگمان]این یک وسیله اولیه برای evangelism بود
[ترجمه گوگل]این یکی از ابزارهای اولیه بشریت بود
6. The Convention traditionally puts an emphasis on evangelism.
[ترجمه ترگمان]این کنوانسیون به طور سنتی بر evangelism تاکید دارد
[ترجمه گوگل]کنوانسیون به طور سنتی بر تبارشناسی تأکید می کند
7. All will recognise, however, the considerable potential for evangelism which is afforded by them.
[ترجمه ترگمان]با این حال، همه آن ها پتانسیل قابل توجهی را برای evangelism که توسط آن ها تامین می شود، به رسمیت خواهند شناخت
[ترجمه گوگل]با این حال، همه میدانند که پتانسیل قابل توجهی برای بشارت دادن است که توسط آنها فراهم شده است
8. Evangelism and social action are polarized instead of being integrated as a united mission agenda for the Church.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های اجتماعی و اجتماعی به جای ادغام شدن به عنوان دستور کار یک ماموریت متحد برای کلیسا، قطبی می شوند
[ترجمه گوگل]Evangelism و اقدام اجتماعی به جای اینکه یک برنامه مأموریت مشترک برای کلیسا یکپارچه شوند، قطبی شده است
9. The new marketing evangelism at National Geographic has caused considerable friction within the organization, particularly at the magazine.
[ترجمه ترگمان]بازاریابی جدید در جغرافیای ملی اصطکاک قابل توجهی در سازمان ایجاد کرده است، به خصوص در این مجله
[ترجمه گوگل]بلاغت بازاریابی جدید در National Geographic موجب ایجاد اصلاحات قابل توجه در سازمان، به ویژه در مجله شده است
10. Did Jesus fail that day in his evangelism?
[ترجمه ترگمان]عیسی آن روز در evangelism شکست خورد؟
[ترجمه گوگل]آیا عیسی آن روز را در تبعید خود شکست داد؟
11. We prepared our evangelism meetingand prayed for this And then, We took a rest.
[ترجمه ترگمان]ما evangelism meetingand را برای این کار آماده کردیم و سپس استراحت کردیم
[ترجمه گوگل]ما ملاقات رسمی ما را آماده کردیم و برای این دعا کردیم و سپس، استراحت کردیم
12. Did Jesus fail that day in his evangelism? Jesus doesn't fail.
[ترجمه ترگمان]عیسی آن روز در evangelism شکست خورد؟ مسیح شکست نخواهد خورد
[ترجمه گوگل]آیا عیسی آن روز را در تبعید خود شکست داد؟ عیسی ناتوان است
13. I keep participating in a sports evangelism in the final year for training the leaders to reach the unreached through sports and link to a church.
[ترجمه ترگمان]من در یک مسابقه ورزشی در سال آخر برای آموزش رهبران برای رسیدن به the از طریق ورزش و پیوند به کلیسا شرکت می کنم
[ترجمه گوگل]من در سال آخر شرکت در یک بیداری ورزشی را برای آموزش رهبران برای رسیدن به دست نیافتنی از طریق ورزش و پیوند به کلیسا ادامه می دهم
14. How could we purge our evangelism of its excessive and damaging subjectivity?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانیم evangelism را از ذهنیت افراطی و آسیب رسان خود پاک سازی کنیم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم انجیل ما را از ذهنیت بیش از حد و مضر آن پاک کنیم؟
15. For some, family breakdown presents an opportunity for evangelism.
[ترجمه ترگمان]برای برخی، تفکیک خانوادگی فرصتی برای evangelism است
[ترجمه گوگل]برای برخی، تجزیه خانوادگی فرصتی برای بشارت دادن است