کلمه جو
صفحه اصلی

examen


معنی : محک، ازمایش، بازرسی، مقالهءانتقادی
معانی دیگر : بررسی، مطالعه ی دقیق، وارسی

انگلیسی به فارسی

بازرسی، آزمایش، محک، مقاله انتقادی


examen، محک، بازرسی، ازمایش، مقالهءانتقادی


مترادف و متضاد

محک (اسم)
acid test, benchmark, test, criterion, touchstone, proof, exam, examination, examen, pons asinorum

ازمایش (اسم)
test, assay, temptation, experiment, shy, trial, testing, tryout, try, exam, examination, experience, examen, experimentation, probation, screening

بازرسی (اسم)
control, search, exam, examination, audit, inspection, detection, cross-examination, examen

مقالهءانتقادی (اسم)
examen

جملات نمونه

1. Vous savez, le TCF n'est pas un examen facile pour plusieurs raisons.
[ترجمه ترگمان]شما را از این کار ناراحت می کنید
[ترجمه گوگل]به راحتی می توانید از TCF استفاده کنید

2. They develop educational goals, then examen examine schools to make sure the goals are met.
[ترجمه ترگمان]آن ها اهداف آموزشی را توسعه می دهند و سپس مدارس را بررسی می کنند تا مطمئن شوند که اهداف برآورده می شوند
[ترجمه گوگل]آنها اهداف آموزشی را توسعه می دهند و سپس مدارس را بررسی می کنند تا اطمینان حاصل شود که اهداف مورد نیاز

3. They say the lack of affected bees to examen examine makes it difficult to know exactly what the new disorder is.
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که عدم وجود زنبوره ای مبتلا به examen، تشخیص دقیق علت این اختلال جدید را دشوار می کند
[ترجمه گوگل]آنها می گویند فقدان زنبورهای تحت تاثیر قرار گرفتن در معرض آزمایش، دشوار است دقیقا بدانند که اختلال جدید چیست

4. D'abord, c'est un examen tr è s intensif.
[ترجمه ترگمان]د D، ن - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]D'abord، c'est un examen tr è s intensif

5. Est - ce que examen est difficile? Quelle partie est - elle difficile? Le fran & ccedil ; ais est - il difficile?
[ترجمه ترگمان]این دیگه چیه؟ !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! فرن \"ccedil ccedil\" - ه - ais - il \"؟\"
[ترجمه گوگل]Est - ce que examen est difficile؟ quelle partie est - elle difficile؟ لو فرانسیس سیسیل؛ ais est - il difficile؟

پیشنهاد کاربران

معالجه کردن


کلمات دیگر: