1. Viewed from above, their bodies were foreshortened and partly hidden.
[ترجمه ترگمان]از بالا، بدن آن ها foreshortened و تا اندازه ای پنهان بود
[ترجمه گوگل]از بالا دیده می شود، بدن آنها فورا گسسته شده و تا حدی پنهان شده است
2. Viewed from high up, their bodies were oddly foreshortened.
[ترجمه ترگمان]Viewed از بالا، بدن آن ها به طرز عجیبی foreshortened شده بود
[ترجمه گوگل]از بالا به بالا، بدن آنها عجیب و غریب بود
3. Smoking was certainly one of the factors that foreshortened his life.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن قطعا یکی از عواملی بود که جانش را نجات می داد
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن قطعا یکی از عواملی بود که زندگی او را پیش بینی کرد
4. The logo, a life study of a foreshortened figure, represents an ideal of development.
[ترجمه ترگمان]لوگو، یک مطالعه زندگی از یک شکل foreshortened، نشان دهنده یک ایده توسعه است
[ترجمه گوگل]لوگو، یک مطالعه زندگی از یک شکل پیش بینی شده، ایده آل توسعه است
5. Viewed from so high up, their bodies were foreshortened and hidden by the faces in front.
[ترجمه ترگمان]Viewed از آن بالا، bodies در جلو و در کنار صورت ها همه پنهان و پنهان بودند
[ترجمه گوگل]از بالا به بالا، بدنهایشان از طرف چهره های پیشین و پنهان شده اند
6. There was a reception committee of three, their figures oddly fore-shortened, the necks straining upwards.
[ترجمه ترگمان]یک کمیته پذیرایی از سه نفر بود که figures به طرز عجیبی کوتاه شده بودند و گردن به بالا فشار می دادند
[ترجمه گوگل]یک کمیته پذیرش از سه نفر بود، چهره هایشان به طرز شگفت انگیزی کوتاه شده بودند، گردن به سمت بالا حرکت می کردند
7. Seen from the road, the mountain is greatly foreshortened and its true proportions are best appreciated from a distance.
[ترجمه ترگمان]از این جاده دیده می شود که کوه به شدت آسیب دیده است و نسبت های واقعی آن از فاصله دور مورد تقدیر قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]از جاده دیده شده است، کوه به شدت مورد توجه قرار گرفته است و نسبتا واقعی آن از فاصله دور است
8. The decision to foreshorten the leadership election timetable proved to be a serious error.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم که جدول زمانی انتخابات رهبری را تعیین کند، ثابت شد که یک اشتباه جدی است
[ترجمه گوگل]تصمیم به پیش بینی برنامه زمانی انتخابات رهبری ثابت شده است که یک خطای جدی است
9. She was actually foreshortening, as skilled portrait painters do.
[ترجمه ترگمان]او در واقع foreshortening بود، همان طور که نقاشان ماهر پرتره این کار را می کردند
[ترجمه گوگل]او در واقع برای پیش بینی کردن، به عنوان نقاش پرتره ماهر انجام می شود
10. It will be very adjuvant for you to foreshorten the essential points in the book.
[ترجمه ترگمان]برای شما بسیار مفید خواهد بود که نکات اساسی را در این کتاب به اشتراک بگذارید
[ترجمه گوگل]برای شما بسیار مهم است که نکات ضروری کتاب را پیش بینی کنید
11. She could see herself in the reflecting lenses, which had grotesquely foreshortened her.
[ترجمه ترگمان]او خودش را در شیشه های بازتاب می دید که به طرز مضحکی او را آزار می داد
[ترجمه گوگل]او می تواند خودش را در لنزهای بازتابنده ببیند، که به طرز خارق العاده ای او را مورد توجه قرار داده است
12. Writer and educator George Leonard has described some of the dangers of a foreshortened perspective on time.
[ترجمه ترگمان]نویسنده و مربی، جورج لیونارد، برخی از خطرات یک دیدگاه foreshortened را در زمان توصیف کرده است
[ترجمه گوگل]نویسنده و مربی جورج لئونارد بعضی از خطرات پیش بینی شده در مورد زمان را توصیف کرده است
13. Delaney focussed in on the waves piling up tightly one behind the other, like a huge wall in the foreshortened view.
[ترجمه ترگمان]Delaney بر روی امواج روی هم انباشته می شوند و یکی پشت سر دیگر، مانند دیواری بزرگ در نمای foreshortened، روی هم انباشته می شوند
[ترجمه گوگل]دالی با تمرکز بر روی امواج به طور محکم پشت یکی از دیگر، مانند یک دیوار بزرگ در نظر پیش بینی شده است
14. The evaluate of noesis accruement exceeds the abilities of most scientists, and especially old scientists, to foreshorten by datum the direct literature.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی noesis accruement فراتر از توانایی اکثر دانشمندان و به خصوص دانشمندان پیر است تا با دادن داده به ادبیات مستقیم به foreshorten برسد
[ترجمه گوگل]ارزیابی تغییرات نئوس بیش از توانایی اکثر دانشمندان و به خصوص دانشمندان قدیمی است تا از طریق ادبیات مستقیم، پیشگویی شود