1. I sit by Raymond on the footstool of the easy chair he is occupying.
[ترجمه ترگمان]من کنار ریموند روی چهار پایه صندلی راحتی نشسته ام که دارد اشغال می کند
[ترجمه گوگل]من ریموند را در پای صندلی صندلی راحتی که او اشغال می کند نشسته ام
2. They set the wheelchair down by Carlie's footstool.
[ترجمه ترگمان] اونا ویلچر رو کنار چهار پایه \"کارلی\" گذاشتن
[ترجمه گوگل]آنها صندلی چرخدار را پایین پای صندلی کارلی گذاشتند
3. Carpet and a plastic footstool was damaged in the fire.
[ترجمه ترگمان]فرش و یک عسلی پلاستیکی در آتش می سوخت
[ترجمه گوگل]فرش و پایه پلاستیکی پلاستیکی در آتش سوزی آسیب دیده است
4. And he used the extinct volcano as a footstool.
[ترجمه ترگمان]و از آتشفشان خاموش به عنوان چهار پایه استفاده کرد
[ترجمه گوگل]و او از آتشفشان انقراض به عنوان پایه استفاده کرد
5. He put his feet on the footstool.
[ترجمه ترگمان]پاهایش را روی چهار پایه گذاشت
[ترجمه گوگل]او پای خود را روی پای اسب قرار داد
6. Henceforth waiting until His enemies are made the footstool for His feet.
[ترجمه ترگمان]از این پس منتظر ماند تا دشمنانش برای پای او چهار پایه ای درست کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر انتظار می رود تا زمانی که دشمنانش پای صندلی خود را برای پاهای او ساخته شود
7. The throne had six steps, and a footstool of gold was attached to it.
[ترجمه ترگمان]تاج و تخت شش پله داشت و یک عسلی طلایی به آن ضمیمه شده بود
[ترجمه گوگل]تاج و تخت شش گام داشت و یک پایه طلایی به آن متصل بود
8. For crying out loud, how many shows about recovering your favorite footstool can a normal person sit through?
[ترجمه ترگمان]برای گریه کردن با صدای بلند، چه تعداد نمایش در مورد بهبود چهار پایه مورد علاقه شما می تواند یک فرد عادی باشد؟
[ترجمه گوگل]برای گریه کردن با صدای بلند، چندین نفر در مورد بهبود پای اسباب بازی مورد علاقه خود می توانند یک فرد عادی را از بین ببرند؟
9. If he had liked her less, would she have only gotten a footstool or an armchair?
[ترجمه ترگمان]اگر او را کم تر دوست می داشت، فقط چهار پایه یا یک صندلی راحتی می کشید؟
[ترجمه گوگل]اگر او کمتر او را دوست داشته باشد، آیا او فقط پای صندلی یا صندلی داشته است؟
10. Made from rattan, the range comprises a two-seater sofa, chair, footstool, coffee table, side table and planter.
[ترجمه ترگمان]این مجموعه شامل یک مبل دو صندلی، صندلی، چهارپایه، میز قهوه، میز کناری و گلدان است
[ترجمه گوگل]ساخته شده از چوب دستی، محدوده شامل یک مبل دو نفره، صندلی، پایه پایه، میز قهوه، میز جانبی و کاشی است
11. He looked at her feet, which were propped on a footstool.
[ترجمه ترگمان]به پاهایش نگاه کرد که روی چهار پایه قرار داشت
[ترجمه گوگل]او به پاهای خود نگاه کرد، که بر پایه پایه قرار داشت
12. She had lately taken up embroidery and was making, as her first effort, a floral tapestry cover for a footstool.
[ترجمه ترگمان]او اخیرا گلدوزی کرده و به عنوان اولین تلاش خود، یک پوشش قالی گلدار برای یک عسلی فراهم کرده بود
[ترجمه گوگل]او به تازگی گلدوزی را برداشت و اولین تلاش خود را برای پوشاندن پایه گلدانی برای پای اسباب بازی ساخت
13. From henceforth expecting till his enemies be made his footstool.
[ترجمه ترگمان]از آن پس انتظار داشت که دشمنانش از چهار پایه برخیزد
[ترجمه گوگل]از این پس انتظار می رود تا دشمنانش پای صندلی خود را بسازند
14. Let us go into His dwelling place ; Let us worship at His footstool.
[ترجمه ترگمان]به خانه او برویم، ما را در عسلی خود عبادت کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید به محل اقامت او برویم بیایید در پای اسبابش عبادت کنیم