1. The heat and humidity were insufferable.
[ترجمه ترگمان]گرما و رطوبت غیرقابل تحمل بود
[ترجمه گوگل]گرما و رطوبت ناخوشایند بود
2. Do we really have to invite all my insufferable relatives to the wedding?
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا باید تمام خویشاوندان غیرقابل تحمل من را به عروسی دعوت کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما واقعا باید همه اقوام ناموفق خود را به عروسی دعوت کنیم؟
3. He was insufferable at times — self-centred and narcissistic.
[ترجمه ترگمان]او در این زمان غیرقابل تحمل بود - خود محور و خودشیفته
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات ناخوشایند بود - خود محور و نارسیس
4. He was an insufferable bore.
[ترجمه ترگمان]خسته کننده و تحمل ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]او یک حفره ناخوشایند بود
5. The metro is insufferable in this heat.
[ترجمه ترگمان]مترو در این گرما غیرقابل تحمل است
[ترجمه گوگل]مترو در این گرما ناکارآمد است
6. The heat was insufferable.
[ترجمه ترگمان]گرما غیرقابل تحمل بود
[ترجمه گوگل]گرما ناکارآمد بود
7. Churchill complained of his insufferable rudeness.
[ترجمه ترگمان]چرچیل از بی ادبی غیرقابل تحمل او شکایت کرد
[ترجمه گوگل]چرچیل از نارضایتی ناخوشایندش شکایت کرد
8. He really is insufferable!
[ترجمه ترگمان]واقعا غیرقابل تحمل است!
[ترجمه گوگل]او واقعا ناخوشایند است!
9. I became an insufferable prig, too.
[ترجمه ترگمان]من هم یک prig تحمل ناپذیر شدم
[ترجمه گوگل]من نیز به عنوان یک خسارت ناخوشایند تبدیل شدم
10. Success didn't spoil me, I've always been insufferable. ". Fran Lebowitz
[ترجمه ترگمان]موفقیت من را خراب نکرد، من همیشه غیرقابل تحمل بودم \" فرانی lebowitz
[ترجمه گوگل]موفقیت من را نابود نکرد، من همیشه ناقص بودم ' فرانک لوبویتز
11. The man was insufferable, an egotistical, chauvinistic monster.
[ترجمه ترگمان]آن مرد غیرقابل تحمل بود، یک هیولای خودخواه و chauvinistic
[ترجمه گوگل]این مرد بی نظیر بود، یک هیولا عاشقانه و شفابخش
12. His insufferable insolence cost him many friends.
[ترجمه ترگمان]این گستاخی تحمل ناپذیر او را بیش از همه دوست داشت
[ترجمه گوگل]ناراحتی ناخوشایند او او را به دوستان زیادی پرداخت
13. His behavior and carriage were insufferable as he showed me my duties.
[ترجمه ترگمان]رفتار و رفتارش تحمل ناپذیر بود، همان طور که وظیفه خود را به من نشان می داد
[ترجمه گوگل]رفتار و حمل و نقل او ناعادلانه بود زیرا او وظایف من را به من نشان داد
14. Your dear insufferable, Beatrice is finally doing something useful - fertilizing the vegetables at the Summer Palace.
[ترجمه ترگمان]بئاتریس، غیرقابل تحمل و غیرقابل تحمل شما، در نهایت کار مفیدی انجام می دهد - سبزیجات را در کاخ تابستانی بارور می کند
[ترجمه گوگل]بی نظیر عزیزم، بئاتریس در نهایت کاری مفید انجام می دهد - سبزیجات را در کاخ تابستانی بارور می کند