کلمه جو
صفحه اصلی

ministrant


معنی : خادم، خدمت کننده
معانی دیگر : کشیش، خدمتگزار کلیسا

انگلیسی به فارسی

خدمت کننده، خادم


وزیر امور خارجه، خادم، خدمت کننده


انگلیسی به انگلیسی

• clerical servant, person that ministers
ministering; attending

مترادف و متضاد

خادم (اسم)
servant, gillie, sexton, slave, ministrant

خدمت کننده (اسم)
ministrant

جملات نمونه

1. The ministrant service will be conducted by the local priest.
[ترجمه ترگمان]مراسم ministrant توسط یک کشیش محلی انجام خواهد شد
[ترجمه گوگل]خدمات وزیران توسط کشیش محلی انجام خواهد شد

2. Humanist, public, efficiency, ministrant and accountability are the due value orientation in the performance evaluation of the local governments in our country.
[ترجمه ترگمان]انسان گرایان، عمومی، کارایی، ministrant و پاسخگویی به دلیل جهت گیری ارزش در ارزیابی عملکرد دولت های محلی در کشور ما هستند
[ترجمه گوگل]انسان گرایی، عمومی، کارآیی، وزیر امور خارجه و مسئولیت پذیری، ارزش گذاری ارزشمندی در ارزیابی عملکرد دولت های محلی در کشور ما است

3. The public praise spreads process as the ministrant and invisible problem provided the good the method of solution.
[ترجمه ترگمان]تعریف و تمجید عمومی فرآیند را به عنوان مشکل نامریی و نامریی گسترش می دهد که روش راه حل مناسب را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]ستایش عمومی، فرایند را گسترش می دهد به عنوان وزیر و مشکل نامرئی روش راه حل خوب است

4. All the ministrant service done by the doctor and nurses did not save the child.
[ترجمه ترگمان]تمام خدمات ارایه شده توسط دکتر و پرستاران کودک را نجات ندادند
[ترجمه گوگل]تمام خدمات مینشیند توسط دکتر و پرستاران انجام شد و کودک را نجات نداد

5. It is likely to become a daily and ministrant remote sensing system similar to the satellite weather forecasting system and will be linked closely with governments and ordinary people.
[ترجمه ترگمان]این احتمال وجود دارد که یک سیستم سنجش از راه دور روز به روز شبیه به سیستم پیش بینی آب و هوایی ماهواره ای شود و ارتباط نزدیکی با دولت و مردم عادی داشته باشد
[ترجمه گوگل]این احتمالا تبدیل به یک سیستم سنجش از راه دور روزانه و وزیران خواهد شد شبیه به سیستم پیش بینی آب و هوای ماهواره ای و به طور نزدیک با دولت ها و مردم عادی ارتباط دارد

6. OBJECTIVE:Inquiry into the new situation dosage learns the ministrant quantity performance examination index sign and mathematic models.
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: تحقیق در رابطه با میزان جدید، مقدار ministrant شاخص بررسی عملکرد و مدل های ریاضی را یاد می گیرد
[ترجمه گوگل]هدف: تحقیق در مورد میزان دوز وضعیت جدید، علامت شاخص معاینه عملکرد کمیته و مدل های ریاضی را می آموزد

7. The angels ministrant sang.
[ترجمه ترگمان]فرشته ها به آواز خواندن مشغول بودند
[ترجمه گوگل]مزدور فرشتگان آواز خواند

8. The business incubation is a kind of for start a business the ministrant organization.
[ترجمه ترگمان]جوجه کشی کسب وکار نوعی کسب وکار برای راه اندازی کسب وکار یک سازمان است
[ترجمه گوگل]انکوباسیون کسب و کار یک نوع برای شروع یک کسب و کار سازمان سازمانی است

9. Suburban company in Qingdao invests the business enterprise service system to exercise the modification or break off the ministrant right, dont need to member or the third square be responsible for.
[ترجمه ترگمان]شرکتی که در حال برون شهری در Qingdao سرمایه گذاری می کند، سیستم خدمات سرمایه گذاری کسب وکار را برای تمرین اصلاح یا قطع حق ministrant سرمایه گذاری می کند، لازم نیست عضو یا سومین میدان مسیول آن باشد
[ترجمه گوگل]شرکت حومه ای در چینگدائو سیستم خدمات کسب و کار شرکت را به منظور اصلاح و یا خاتمه دادن به وزیرستان سرمایه گذاری می کند، بدون نیاز به عضو و یا سومین مسؤل است

10. The company is to gather the research, produce to product the profession production business enterprise with the ministrant cobalt salt, having the certain popularity in local cobalt profession.
[ترجمه ترگمان]شرکت قرار است تحقیقات را جمع آوری کند، محصول کار تجاری تولید حرفه را با نمک کبالت cobalt تولید کند، که محبوبیت خاصی در حرفه cobalt محلی دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت برای جمع آوری این تحقیق، تولید محصول کسب و کار حرفه ای را با نمک کبالت وزیران تولید می کند، که محبوبیت خاصی در حرفه کبالت محلی دارد

11. Pre-trial procedures as a process, has legal and independent characteristic. Its existence's value is also manifesting its ministrant and divergence characteristic.
[ترجمه ترگمان]مراحل قبل از محاکمه به عنوان یک فرآیند، دارای مشخصه قانونی و مستقل است ارزش وجود آن نیز نشان دادن مشخصه واگرایی و واگرایی آن است
[ترجمه گوگل]رویه های قبل از دادرسی به عنوان یک فرایند، دارای ویژگی قانونی و مستقل است ارزش موجودی آن نیز مشخصه مینشیند و واگرایی است

12. Our country is now transferring from traditional society to modern society, and our government administration mode is now transferring from administrant to ministrant.
[ترجمه ترگمان]کشور ما اکنون از جامعه سنتی به جامعه مدرن منتقل می شود و شیوه حکومت ما اکنون از administrant به ministrant منتقل می شود
[ترجمه گوگل]کشور ما در حال حاضر از جامعه سنتی به جامعه مدرن منتقل می شود و حالت اداره دولت ما اکنون از اداره کار به مهاجر منتقل می شود

13. The regulation of press publishing is the credible premise and firm base which press publishing plays a protective, canonical, introductory and ministrant role.
[ترجمه ترگمان]مقررات انتشار مطبوعات، اصل و محکمی است که انتشار مطبوعات نقش یک نقش حفاظتی، استاندارد، مقدماتی و ministrant ایفا می کند
[ترجمه گوگل]تنظیم نشر مطبوعات، پایه محکمی و پایه محکمی است که نشریات مطبوعات نقش محافظتی، قومی، مقدماتی و مؤثر را ایفا می کنند

14. This paper discusses the intention and essentiality of Harmonious Society and attempts to advance measures of constructing harmonious society by founding public ministrant government.
[ترجمه ترگمان]این مقاله قصد و essentiality جامعه Harmonious را مورد بحث قرار می دهد و تلاش می کند تا معیارهای ایجاد جامعه هماهنگ با تاسیس دولت ministrant را ارتقا دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد قصد و ضرورت جامعه هماهنگ و تلاش برای پیشبرد اقدامات ایجاد جامعه هماهنگ با تأسیس حکومت مامور عمومی می پردازد

15. The web site of Classical Luxury Goods will hold our inner logos, extend advantage of our brand, exert ourselves build consumption of luxury and cultural ministrant platform.
[ترجمه ترگمان]وب سایت محصولات لوکس کلاسیک لوگوی داخلی ما را حفظ خواهد کرد، از برند ما سود خواهد برد، و خودمان را به ساخت پلتفرم ministrant فرهنگی و فرهنگی اختصاص خواهیم داد
[ترجمه گوگل]وب سایت محصولات کلاسیک لوکس آرم های داخلی ما را حفظ می کند، مزایای نام تجاری ما را گسترش می دهد، ما مصرف خود را از پلت فرم ممتاز لوکس و فرهنگی خودمان اعمال می کنیم


کلمات دیگر: