کلمه جو
صفحه اصلی

forelock


معنی : سگدست، کاکل، موی پیشانی، میخ محور
معانی دیگر : (موی سر) کاکل، میخ آسه، می  محور

انگلیسی به فارسی

میخ محور، سگدست، کاکل، موی پیشانی


پیشانی، کاکل، موی پیشانی، میخ محور، سگدست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a lock or tuft of hair that grows on or above the forehead, esp. on a horse.
اسم ( noun )
• : تعریف: a pin fitted or driven through an opening to hold two parts together; linchpin.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: forelocks, forelocking, forelocked
• : تعریف: to secure with a forelock.

• lock of hair which grows over the forehead (on a person or horse)
a forelock is a piece of hair that falls over your forehead. people often used to pull their forelocks to show respect for other people of a higher class than they were.
if you say that one person tugs their forelock to another person, you mean that the first person shows the second person too much respect or is unnecessarily worried about their opinions.

مترادف و متضاد

سگدست (اسم)
cantilever, linchpin, forelock

کاکل (اسم)
peak, forelock, frontlet, foretop, pileum, scalp lock, topknot

موی پیشانی (اسم)
forelock, foretop

میخ محور (اسم)
linchpin, forelock

جملات نمونه

1. Seize (or Take) time by the forelock.
[ترجمه ترگمان]دست کاکلش را بگیر
[ترجمه گوگل]زمان (یا زمان) را از طریق پیشخوان گرفتن بگیرید

2. Seize time by the forelock.
[ترجمه ترگمان]time را بگیرید
[ترجمه گوگل]زمان را به وسیله فرلک دستگیر کنید

3. A lank forelock fell from beneath the hat bearing the tricolour cockade.
[ترجمه ترگمان]یک پیشانی بلند و استخوانی از زیر کلاه نوار tricolour به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]یک قوچ قوسی سقوط کرد که از زیر کلاه که دارای کیک سه رنگ است

4. He touched his forelock in mock deference.
[ترجمه ترگمان]او با احترام به کاکلش دست زد
[ترجمه گوگل]او در عذاب خجالت زده اش را لمس کرد

5. I'll take time by the forelock to study English and another foreign language at least.
[ترجمه ترگمان]من با کاکلش ون زمان وقت می گیرم که انگلیسی و یه زبان خارجی دیگه یاد بگیرم
[ترجمه گوگل]من برای تحصیل در انگلیس و حداقل یک زبان خارجی وقت بگذارم

6. You must take time by the forelock and do it now.
[ترجمه ترگمان]شما باید به وسیله the وقت بگیرید و همین حالا این کار را بکنید
[ترجمه گوگل]شما باید زمان را با فرلک بگذرانید و آن را انجام دهید

7. Don't waste a moment. Take time by the forelock and do it now.
[ترجمه ترگمان]یه لحظه رو تلف نکن حالا وقت آن را بگیر و همین حالا این کار را بکن
[ترجمه گوگل]لحظه ای هدر ندهید وقت خود را با قلاب بردارید و آن را انجام دهید

8. He still wears a sailor suit, the cowlick at his hairline gives his forelock a life of its own.
[ترجمه ترگمان]او هنوز لباس ملاحی می پوشد، cowlick بالای خط موی او برای کاکلش زندگی خودش را به دست اورده است
[ترجمه گوگل]او هنوز یک کت و شلوار ملوان را می پوشد، موی سر خود را به صورت موی خود می کشد و پیشانی خود را از دست می دهد

9. If you want to amount to something, you must seize time by the forelock, lay siege to optimal choice and let promethean fire emit light and heat.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید به چیزی نیاز داشته باشید، شما باید زمان را توسط کاکلش به دست بگیرید، انتخاب بهینه را به دست بگیرید و اجازه دهید آتش روشن و گرما تولید کند
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید مقدار را به چیزی بدهید، باید مدت زمان را با فرورفتگی به دست بیاورید، به انتخاب مطلوب بپردازید و اجازه دهید آتش پرومتین نور و گرما را منتشر کند

10. Lower - class character are included either as comic butts or faithful forelock - touching adjuncts of the main characters.
[ترجمه ترگمان]شخصیت طبقه پایین نیز به عنوان butts کمدی و یا forelock وفادار به پیشانی شخصیت های اصلی در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]کاراکتر طبقه پایین یا به عنوان کمیک کمیک و یا پیشانی وفادار است - لمس کردن اعضای شخصیت های اصلی

11. She will leave for the United States soon, so if you want to ask her anything you must take time by the forelock.
[ترجمه ترگمان]او به زودی به آمریکا می رود، بنابراین اگر بخواهی چیزی از او بخواهی باید با کاکلش زمان بگیری
[ترجمه گوگل]او به زودی برای ایالات متحده ترک خواهد کرد، بنابراین اگر شما بخواهید از او چیزی بخواهید، باید زمان آن را از پیش آماده کنید


کلمات دیگر: