کلمه جو
صفحه اصلی

inly


معنی : از درون، قلبا، از دل
معانی دیگر : (قدیمی)، درونا، باطنا

انگلیسی به فارسی

از درون، از دل، قلبا


انیلی، قلبا، از درون، از دل


مترادف و متضاد

از درون (قید)
ab intra, inly

قلبا (قید)
inly

از دل (قید)
inly

جملات نمونه

1. Microorganisms are an important group of organism ma inly performing catabolic metabolism, which display extreme abundance in biodiversity.
[ترجمه ترگمان]Microorganisms یک گروه مهم از موجودات زنده است که متابولیسم catabolic را انجام می دهد، که تنوع بسیار زیادی در تنوع زیستی به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]میکروارگانیسم ها یک گروه مهم از ارگانیزم هستند که متابولیسم کاتابولیک را انجام می دهند که فراوانی فراوانی را در تنوع زیستی نشان می دهند

2. In prometaphase, the NR, composed ma- inly of the similar granules and fibrils, was found attached to chromosomes.
[ترجمه ترگمان]در prometaphase، the، ma، که از دانه های مشابه و fibrils تشکیل شده بود، به کروموزوم ها اختصاص یافت
[ترجمه گوگل]در پرومتافاز، NR، به طور عمده از دانه های مشابه و فیبریل تشکیل شده است، متصل به کروموزوم ها

3. This paper ma inly discusses teachers' different op inions about grouping study and its implementing preconditions, together with attentive problems in implementing it.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ma inly، در مورد inions مختلف در مورد گروه بندی مطالعه و پیاده سازی آن، همراه با مشکلات دقیق در اجرای آن بحث می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله به طور خلاصه در مورد تفاوت های معلمان در مورد مطالعه گروهی و پیش شرط های اجرای آن، همراه با مشکلات توجه در اجرای آن بحث می کند

4. He was inly excited about her.
[ترجمه ترگمان]از ته دل از او خوشش آمده بود
[ترجمه گوگل]او در مورد او هیجان زده بود

5. Ma inly used for sanding the products such as black metals, nonmetals materials, wood and - made board.
[ترجمه ترگمان]مادر inly برای سنباده کردن محصولات از قبیل فلزات سیاه، مواد nonmetals، چوب و تخته ساخته شده است
[ترجمه گوگل]Ma inly برای شل کردن محصولات مانند فلزات سیاه، مواد غیر فلزی، چوب و ساخته شده هیئت مدیره استفاده می شود

6. Oh, if inly I hadn't said that, if only I had held my tongue.
[ترجمه ترگمان]اوه، اگر از دل من این حرف را نزده بودم، اگر فقط زبانم را نگه می داشتم
[ترجمه گوگل]آه، اگر انی من این را نگفتم، اگر فقط زبانم را نگه داشتم

7. The latter must include inly simple instruction unless there is a good reason for complexity.
[ترجمه ترگمان]دومی باید شامل inly دستورالعمل ساده باشد مگر اینکه دلیل خوبی برای پیچیدگی وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]دومی باید دستورالعمل ساده را شامل شود مگر اینکه دلیل خوبی برای پیچیدگی باشد

8. So far, joblessness has risen a lot ma inly in Spa in and Ireland, because of their large layoffs in the construction industry.
[ترجمه ترگمان]تا کنون، میزان بیکاری در اسپا در ایرلند و ایرلند به دلیل اخراج بزرگ آن ها در صنعت ساخت وساز افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]تا کنون، بیکاری در اسپانیا و ایرلند بسیار زیاد بوده است، به دلیل اخراج بزرگ آنها در صنعت ساخت و ساز

9. Blessing in distant place parents and friends inly.
[ترجمه ترگمان]از دست پدر و مادر و دوستان که از او دوری می کنند،
[ترجمه گوگل]خوشبختی در والدین و دوستان در مکان های دور

10. This paper is ma inly used the methods of language describes and structure analysis.
[ترجمه ترگمان]این مقاله از روش های زبان توصیف ساختار و ساختار استفاده می کند
[ترجمه گوگل]در این مقاله، روش های توصیف زبان و تجزیه و تحلیل ساختار مورد استفاده قرار می گیرد

11. Ma inly used for sanding the products such as black metals, nonmetals materials, wood and man-made board.
[ترجمه ترگمان]مادر inly برای سنباده کردن محصولاتی مانند فلزات سیاه، مواد nonmetals، چوب و تخته ساخته شده است
[ترجمه گوگل]Ma inly برای شستشو محصولات مانند فلزات سیاه، مواد غیر فلزی، چوب و هیئت مدیره ساخته شده است

12. Conclusion TI resulted ma inly from insufficient function of the right ventricle and marked pathological changes of the pulmonary blood vessels.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری TI نتیجه عملکرد ناکافی بطن راست و تغییرات pathological رگ های خونی ریوی بود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: TI منجر به عدم کارآیی بطن راست و تغییرات پاتولوژیک عروق خونی ریه می شود

13. I was founded in 200 on sales of civil works of art - Xiangbao embroidery - ma inly in rural areas to promote the traditional handmade works of art.
[ترجمه ترگمان]من در سال ۲۰۰ در زمینه فروش آثار هنری of - Xiangbao - ma در مناطق روستایی تاسیس شدم تا کاره ای دستی دست ساز هنری را ترویج کنم
[ترجمه گوگل]من در سال 200 در فروش آثار هنری هنری - Xiangbao گلدوزی در مناطق روستایی برای ترویج آثار هنری دست ساز ساخته شده است

14. A sad thing in life is when you meet someone who means a lot to you, inly to find out in the end that it was never meant to be and you just have to let go.
[ترجمه ترگمان]یک چیز غم انگیز در زندگی زمانی است که شما فردی را ملاقات می کنید که به معنی چیزهای زیادی برای شما است، و باید در پایان آن را پیدا کنید که هرگز به آن معنا نیست و شما باید رها کنید
[ترجمه گوگل]یک چیز غم انگیز در زندگی این است که وقتی فردی را دیدید که معنی زیادی برای شما دارد، در آخر به این نتیجه می رسیم که هرگز به معنای آن نبوده و فقط باید برود


کلمات دیگر: