کلمه جو
صفحه اصلی

phoenician


معنی : فنیقی، اهل فنیقه، فنیقی
معانی دیگر : وابسته به فینیقیه و مردم و زبان و فرهنگ آن، فینیقی، اهل کشور فینیقیه

انگلیسی به فارسی

فنیقی، اهل فنیقه


فونیکس، فنیقی، اهل فنیقه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or resident of Phoenicia.

(2) تعریف: the ancient language of Phoenicia.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or concerning Phoenicia or its people, language, or culture.

(2) تعریف: denoting or concerning the script in which this language was written, from which western alphabets derive.

• resident of phoenician empire (ancient kingdom that was located on the territory of modern-day syria, lebanon and israel)
of or belonging to phoenicia (ancient kingdom that was located on the territory of modern-day syria, lebanon and israel)

مترادف و متضاد

فنیقی (اسم)
phoenician

اهل فنیقه (اسم)
phoenician

فنیقی (صفت)
phoenician

جملات نمونه

1. The alphabet is usually ascribed to the phoenicians.
[ترجمه ترگمان]این الفبا معمولا به the نسبت داده می شود
[ترجمه گوگل]این حروف الفبا معمولا به فنیسیان اعطا می شود

2. The Phoenicians discovered the metal there some two and a half millennia ago.
[ترجمه ترگمان]Phoenicians این فلز را در حدود دو سال و نیم پیش کشف کردند
[ترجمه گوگل]دانشمندان فیلیپین حدود دو هفتاد و هشت سال پیش این فلز را کشف کردند

3. Amongst the Phoenicians live infants were placed in the arms of a idol, and died in the flames burning inside it.
[ترجمه ترگمان]در میان فینیقی ها، نوزادان زنده در آغوش یک بت قرار گرفتند و در شعله های آتش درون آن جان باختند
[ترجمه گوگل]در میان فیننسیایی ها، نوزادان زنده در آغوش بت ها قرار می گیرند و در شعله های آتش سوزی درون آن میمیرند

4. Because King David fought with the Phoenicians three thousand years ago?
[ترجمه ترگمان]چرا که شاه دیوید سه هزار سال پیش با the مبارزه کرد؟
[ترجمه گوگل]چون پادشاه دیوید با سه هزار سال پیش با فنلاند جنگید؟

5. Iberian, Tartessian, Celtic, Phoenician and Carthaginian, Greek, Roman, Germanic (Suevi and Visigoth) and Moorish cultures have all made an imprint on the country.
[ترجمه ترگمان]ایبری، Tartessian، سلتی، یونانی، رومی، رومی، آلمانی (Suevi و Visigoth)و فرهنگ Moorish همگی بر کشور نقش داشتند
[ترجمه گوگل]Iberian، Tartessian، Celtic، Phoenic و Carthaginian، یونانی، رومی، Germanic (Suevi و Visigoth) و فرهنگهای مسلمان همه را تحت تاثیر قرار دادن در کشور است

6. Is your card, the drowned Phoenician Sailor.
[ترجمه ترگمان]این کارتت - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]کارت شما، دریانورد غواصی فینیکس است

7. Major tourist spots have completed the construction of Phoenician era Bulushi City, the construction of ancient Roman times Assad City and the construction of the Crusades era Saida castle.
[ترجمه ترگمان]نقاط توریستی اصلی ساخت شهر Bulushi، ساخت شهر باستانی روم اسد و ساخت قلعه Saida در دوره جنگ های صلیبی را به پایان رسانده اند
[ترجمه گوگل]نقاط مهم توریستی، احداث سالن فونیکس Bulushi City، ساخت روستای باستانی روستای اسد شهر و ساختن دوران جنگ صلیبی قلعه Saida را به اتمام رسانده است

8. Founded by Phoenician traders in the th century BC, it was later a Carthaginian settlement.
[ترجمه ترگمان]این شهر توسط تجار Phoenician در سده ۱۹ پیش از میلاد تاسیس شد و بعدها محل استقرار کارتاژ بود
[ترجمه گوگل]متعلق به معامله گران ققنوس در قرن هجدهم پیش از میلاد، بعد از آن محل سکونت کارتاگینایی بود

9. Experience their legacy in Phoenician settlements, Punic cities, Greek temples, Roman amphitheatres, Norman Arab castles and Aragonese churches.
[ترجمه ترگمان]میراث خود را در settlements Phoenician، شهرهای کارتاژی، معابد یونانی، معابد روم، Norman عرب و کلیساهای Aragonese تجربه کنید
[ترجمه گوگل]میراث خود را در شهرکهای فیلیپینی، شهرهای پوونی، معابد یونان، آمفی تیتانهای رومی، قلعههای نورمن عرب و کلیساهای آراگونا تجربه کنید

10. He may have had Semitic, perhaps Phoenician, ancestors.
[ترجمه ترگمان]شاید نژاد سامی، شاید زبان Phoenician، اجدادش
[ترجمه گوگل]ممکن است او دارای یهودیان، شاید فنیک، اجداد باشد

11. The script is derived from Phoenician alphabet and the dialect is an archaic form of Aramaic.
[ترجمه ترگمان]این زبان از الفبای آوایی مشتق شده است و گویش یک شکل کهنه از آرامی است
[ترجمه گوگل]این اسکریپت از الفبای فنیک گرفته شده است و گویش یک شکل آرامی است

12. Phoenician spread from its home in modern Lebanon along the northern coast of Africa, where (pronounced in Latin as Punic) it became the language of the Carthaginian empire.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ Phoenician از موطن خود در لبنان امروزی در امتداد ساحل شمالی آفریقا گسترش یافت و در آنجا (که در لاتین به عنوان کارتاژی تلفظ می شد)، زبان امپراتوری کارتاژ شد
[ترجمه گوگل]فنیکیک از خانه خود در لبنان مدرن در سواحل شمالی آفریقا، که در آن (به زبان لاتین به عنوان پونکی تلفظ می شود) گسترش یافت و به زبان امپراطوری کارتاجیان تبدیل شد

13. Catalonian dishes are deeply rooted in Phoenician, Greek and Roman cuisine.
[ترجمه ترگمان]غذاهای Catalonian به طور عمیق در غذاهای Phoenician، یونانی و رومی ریشه دوانیده است
[ترجمه گوگل]غذاهای کاتالونیایی عمیقا ریشه در غذاهای فنیک، یونانی و رومی دارند

14. The Phoenician is Syria and Asia Minor's lingua franca.
[ترجمه ترگمان]زبان آوایی زبان میانجی سوریه و آسیای صغیر می باشد
[ترجمه گوگل]فونیکس زبان دریایی سوریه و آسیای صغیر است

15. In Phoenician as in Hebrew, "aleph" means ox, and "bet" means house; the Greek "alpha" and "beta" are meaningless.
[ترجمه ترگمان]در زبان آوایی زبان عبری، \"aleph\" به معنای گاو، و \"شرط\" به معنای خانه است؛ \"آلفا\" و \"بتا\" بی معنی هستند
[ترجمه گوگل]در فیلیپین به عنوان عبری، 'aleph' به معنای الاغ و 'شرط' به معنای خانه است؛ آلفا و بتا یونانی بی معنی هستند


کلمات دیگر: