کلمه جو
صفحه اصلی

grouchy


معنی : بد خلق
معانی دیگر : کج خلق، ترشرو، شکوه گر، بدعنق

انگلیسی به فارسی

بد خلق


باشکوه، بد خلق


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: grouchier, grouchiest
مشتقات: grouchily (adv.), grouchiness (n.)
• : تعریف: tending to be irritable and complaining; bad-tempered.
مشابه: crabby, cross, grumpy, ill-natured, petulant, testy

- He's always grouchy when he doesn't get enough sleep.
[ترجمه ترگمان] اون همیشه بد اخلاقه وقتی که به اندازه کافی نخوابیده
[ترجمه گوگل] او همیشه غول پیکر است وقتی که او به اندازه کافی در خواب نیست

• ill-tempered; irritable
someone who is grouchy is bad-tempered and complains a lot; an informal word.

مترادف و متضاد

complaining, irritable


بد خلق (صفت)
grumpy, moody, bad-tempered, choleric, grouchy, ornery, cantankerous, dyspeptic, capernoited, gruff, ill-natured, ill-tempered

Synonyms: cantankerous, cross, crusty, discontented, grumbling, grumpy, ill-tempered, irascible, peevish, petulant, querulous, snappy, sulky, surly, testy


Antonyms: complimentary, content, happy, pleased, praising, satisfied


جملات نمونه

1. the old man was grouchy and we had to gentle him constantly
پیرمرد بدخلق بود و ما مجبور بودیم دائما از او استمالت کنیم.

2. Sometimes she is grouchy, but all in all she is aan excellent teacher.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها غر غر می کند، اما همه اینها فقط یک معلم عالی است
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات غریب است اما در کل او معلم عالی است

3. Don't be so grouchy!
[ترجمه سینا] اینقدر بدخلق نباش!
[ترجمه ترگمان]این قدر بد نباش!
[ترجمه گوگل]خیلی زشت نباشید!

4. One had all the grouchy ladies in it.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها خانم های بد خلقی را در آن جمع کرده بود
[ترجمه گوگل]یکی از همه خانم های پر جنب و جوش در آن بود

5. Mike's a little grouchy sometimes, but his heart's in the right place.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها یک کمی بدخلق هست، اما قلبش جای مناسبی است
[ترجمه گوگل]مایک کمی گرسنگی گاهی اوقات، اما قلب او در جای مناسب است

6. I had a headache and was incredibly grouchy.
[ترجمه ترگمان]سرم درد می کرد و به شدت بدخلق بودم
[ترجمه گوگل]من سردرد داشتم و فوق العاده گیج کننده بود

7. Like so many other grouchy early morning, pre-coffee utterances I make, this one was ludicrously off-key. Things weren't wrong; they were right.
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که یه روز صبح خیلی بد خلق شد، قبل از اینکه قهوه درست کنم، این یکی خیلی خنده دار بود همه چیز اشتباه نبود؛ حق با آن ها بود
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از دیگر صبح زود صبح، پیش از قهوه سخن گفتن من، این یکی خنده دار بود خاموش کلید چیزها اشتباه نبودند آنها درست بودند

8. So the next time your better half is grouchy, don't just sit there.
[ترجمه ترگمان]بنابراین دفعه بعد که نیمه هشیار تو بد خلق شد، فقط اونجا نشین
[ترجمه گوگل]بنابراین دفعه بعد، نیمه نهایی شما جالب است، نه فقط نشستن

9. Grouchy people are always complaining for no reason.
[ترجمه ترگمان]مردم گروشی برای هیچ دلیلی شکایت نمی کنند
[ترجمه گوگل]مردم شلوغ همیشه بدون هیچ دلیلی شکایت دارند

10. Taoism priest all over the face grouchy, drank gatekeeper at once.
[ترجمه ترگمان]کشیش با بدخلقی نگاهی به او انداخت و بلافاصله دروازه بان هم شد
[ترجمه گوگل]کشیشی تائویسم در سراسر چهره وحشی، یکبار دروازهبان را خورد

11. Cummer is grouchy, those who say how are done below this ah!
[ترجمه ترگمان]غر غر کننده است، کسانی که می گویند زیر این آه چه کار می کنند!
[ترجمه گوگل]Cummer پر زرق و برق است، کسانی که می گویند چگونه زیر این آه انجام می شود!

12. Crude, Rude, Crabby, Grouchy, Snippy, Surly, and Touchy . Please forgive me.
[ترجمه ترگمان]گستاخانه، بی ادبیه، کربی، Grouchy، Surly و نازک نارنجی خواهش می کنم منو ببخش
[ترجمه گوگل]Crude، Rude، Crabby، Grouchy، Snippy، Surly، and Touchy لطفا من را ببخشید

13. He tends to get grouchy when he's tired.
[ترجمه ترگمان]وقتی خسته می شود، می خواهد غر غر کند
[ترجمه گوگل]او هنگامی که خسته می شود، تمایل به غرق شدن دارد

14. Other times, I think they are just being grouchy.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها، فکر می کنم دارند غر می زنند
[ترجمه گوگل]بار دیگر، من فکر می کنم آنها فقط جالب هستند

15. The older you are the more grouchy, with politicians being the biggest bugbear for sexagenarians.
[ترجمه ترگمان]هر چه بزرگ تر باشید، غر غر می زنید، چرا که سیاستمداران بزرگ ترین bugbear برای sexagenarians هستند
[ترجمه گوگل]هر چه بزرگتر هستید، جالب تر می شوید، زیرا سیاستمداران بزرگترین زن باردار هستند

پیشنهاد کاربران

عصبانی، ناراحت

بد خلق، کج خلق، ترشرو، شکوه گر، بدعنق


کلمات دیگر: