1. The whole project seemed foredoomed to failure from the start.
[ترجمه ترگمان]تمام این پروژه به نظر شکست خورده می رسید
[ترجمه گوگل]تمام پروژه ها از ابتدا به نظر می رسید از پیش افتاده بود
2. An unjust war is foredoomed to failure.
[ترجمه ترگمان]یک جنگ ناعادلانه، محکوم به شکست است
[ترجمه گوگل]یک جنگ ناعادلانه به شکست می انجامد
3. All attempts to revive the fishing industry were foredoomed to failure.
[ترجمه ترگمان]همه تلاش ها برای احیای صنعت ماهیگیری به شکست انجامید
[ترجمه گوگل]تمام تلاش های برای احیای صنعت ماهیگیری به شکست انجامید
4. Any attempt to construct an ideal society is foredoomed to failure.
[ترجمه ترگمان]هر گونه تلاش برای ساخت یک جامعه آرمانی به شکست منتهی می شود
[ترجمه گوگل]هر گونه تلاش برای ساختن یک جامعه ایدهآل به شکلی پیش میرود
5. You are a good man, but we cann't get together in foredoom.
[ترجمه ترگمان]تو مرد خوبی هستی، اما ما با هم در foredoom نخواهیم بود
[ترجمه گوگل]شما یک مرد خوب هستید، اما ما نمیتوانیم در کنار یکدیگر زندگی کنیم
6. In spite of my worries and hesitance, the final choice is foredoom .
[ترجمه ترگمان]علی رغم نگرانی و تردید، انتخاب نهایی foredoom است
[ترجمه گوگل]به رغم نگرانی ها و نگرانی های من، انتخاب نهایی برای پیشگیری است