1. When it comes to art, the man's a philistine.
[ترجمه سیامک] در رابطه با هنر او مرد بی ذوقی است.
[ترجمه ترگمان]وقتی به هنر میان، مرد بی فرهنگ است
[ترجمه گوگل]هنگامی که به هنر می آید، انسان یک شهروند است
2. The philistine attitude of the public resulted in the work being abandoned.
[ترجمه ترگمان]نگرش philistine مردم منجر به رها شدن کار شده بود
[ترجمه گوگل]نگرش عامدانه مردم موجب رها شدن کار شد
3. When will there be an end to the philistine approach of the Government who apply a cornershop philosophy to the arts?
[ترجمه ترگمان]چه زمانی برای رویکرد philistine دولت که یک فلسفه cornershop را به هنر اعمال می کند، پایان خواهد یافت؟
[ترجمه گوگل]زمانی که پایان یافتن رویکرد حکومت داری دولت است که فلسفه گوشه و کنار را به هنر اعمال می کند؟
4. Certainly she was no philistine, but a graphic artist herself.
[ترجمه ترگمان]مسلما او philistine نبود، بلکه یک هنرمند برجسته بود
[ترجمه گوگل]مطمئنا او هیچ عاقلی نبود، اما خودش هنرمند گرافیک بود
5. She says she's a bit of a philistine and doesn't know much about rowing, but hopes to find out.
[ترجمه ترگمان]می گوید یک bit و چیز زیادی درباره پارو زدن نمی داند، اما امیدوار است که چیزی پیدا کند
[ترجمه گوگل]او می گوید او کمی عصبانی است و خیلی چیزها راجع به قایقرانی نمی داند، اما امیدوار است دریابید
6. I wouldn't expect a philistine like you to understand my paintings.
[ترجمه ترگمان]من انتظار نداشتم که a مثل تو نقاشی های منو درک کنی
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم یک متفکر مانند تو را درک کنم که نقاشی هایم را درک کنم
7. Contemporary stereotypes of the bourgeois a grasping philistine ought to therefore be nuanced.
[ترجمه ترگمان]از این رو، کلیشه های فرهنگی بورژوازی - grasping باید nuanced باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین، کلیشه های معاصر بورژوازی باید فریبکارانه باشند
8. I believe he seriously thinks me an awful Philistine.
[ترجمه ترگمان]من تصور می کنم که او واقعا مرا ریاکار می داند
[ترجمه گوگل]من اعتقاد دارم او به طور جدی من فکر می کنم یک فیلسوفان افتضاح است
9. The Philistine came forward morning and evening for forty days and took his stand.
[ترجمه ترگمان]The روز و شب به انتظار چهل روز به راه افتاد و جایگاه خود را در دست گرفت
[ترجمه گوگل]فیلسوفان صبح و عصر برای چهل روز پیش آمدند و ایستاده بودند
10. David lived in Philistine territory a year and four months.
[ترجمه ترگمان]دیوید در حدود یک سال و چهار ماه در سرزمین Philistine زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]دیوید یک سال و چهار ماه در قلمرو فلسطین زندگی کرد
11. There was a Philistine named Goliath.
[ترجمه ترگمان]یه Philistine به اسم جا لوت بود
[ترجمه گوگل]یک فیلسوفان به نام گلایات وجود داشت
12. The philistine attitude of the public results in the work being abandoned.
[ترجمه ترگمان]نگرش philistine نسبت به نتایج عمومی در کار رها شده است
[ترجمه گوگل]نگرش عامدانه از نتایج عمومی به کار رها شده است
13. And the Philistine cursed David by his gods.
[ترجمه ترگمان] و the که خدایان اون رو نفرین کرده بودن
[ترجمه گوگل]و فیلسوفان با خدایان خود دیوید را لعنت کرد
14. Philistine army should have surrendered and not run away.
[ترجمه ترگمان]ارتش Philistine تسلیم می شد و فرار نمی کرد
[ترجمه گوگل]ارتش فلسطینی باید تسلیم شود و فرار نکند