1. Because he broke the rules, he forfeited his winnings.
[ترجمه ترگمان]، چون قوانین رو زیرپا گذاشت و برد رو از دست داد
[ترجمه گوگل]چون قوانین را شکست، او برنده شد
2. By being absent from the trial, he forfeited the right to appeal.
[ترجمه ترگمان]چون از محاکمه غایب بود حق فرجام خواهی را از دست داد
[ترجمه گوگل]از آنجا که در دادگاه نبود، حق درخواست تجدید نظر را از دست داد
3. He forfeited his property by crime.
[ترجمه ترگمان]او ثروتش را با جنایت از دست داده بود
[ترجمه گوگل]او مالکیت خود را با جرم محروم کرد
4. These people have forfeited the right to live in society.
[ترجمه ترگمان]این مردم حق زندگی در جامعه را از دست داده اند
[ترجمه گوگل]این افراد حق زندگی در جامعه را از دست داده اند
5. The couple forfeited their independence in order to help those less fortunate.
[ترجمه ترگمان]این زوج به منظور کمک به کسانی که شانس کمتری داشتند، استقلال خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]این زوج استقلال خود را از دست دادند تا به کسانی که کمتر خوش شانسی کمک می کنند
6. He has forfeited his right to be taken seriously.
[ترجمه ترگمان]او حق خود را از دست داده است که جدی گرفته شود
[ترجمه گوگل]او حق خود را به طور جدی محکوم کرده است
7. He has forfeited the right to represent the people.
[ترجمه ترگمان]حق نماینده مردم را از دست داده است
[ترجمه گوگل]او حق را برای نمایندگی مردم از دست داده است
8. You have forfeited your chance of getting your money back.
[ترجمه ترگمان]تو از فرصت استفاده کردی تا پولت رو پس بگیری
[ترجمه گوگل]شما شانس خود را برای دریافت پول خود را از دست داده اید
9. He has forfeited a lucrative fee but feels his well-being is more important.
[ترجمه ترگمان]او هزینه سود آوری را از دست داده است، اما احساس می کند رفاه او مهم تر است
[ترجمه گوگل]او هزینه ی سودآور را از دست داده است، اما احساس می کند که رفاه او اهمیت بیشتری دارد
10. Middlesex forfeited their first innings and Durham were 11 without loss in their second innings when bad light ended play.
[ترجمه ترگمان]در دور نخست ضربه زنی و Durham در دور دوم ضربه زنی خود را از دست دادند و در دومین دور ضربه زنی خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]میدل اسکس اولین پیروزی خود را از دست داد و دورمان 11 ساله بود که در نهایت ناپدید شد
11. Because of his absence from the trial he forfeited all rights to appeal.
[ترجمه ترگمان]او به دلیل غیبت او از محاکمه تمام حقوق خود را برای تجدید نظر از دست داد
[ترجمه گوگل]به علت غیبت او از محاکمه او تمام حقوق تجدید نظر را از دست داد
12. They and their values had also forfeited the right to exist.
[ترجمه ترگمان]آن ها و ارزش های آن ها نیز حق موجودیت را از دست داده بودند
[ترجمه گوگل]آنها و ارزش هایشان نیز حق داشتن موجودیت را از دست دادند
13. Your money will not be forfeited but you will have to repay any tax relief you have received.
[ترجمه ترگمان]پولتان را از دست نخواهید داد، اما باید هرگونه معافیت مالیاتی را که دریافت کرده اید بازپرداخت کنید
[ترجمه گوگل]پول شما محفوظ نخواهد ماند، اما شما مجبور خواهید شد که هرگونه تعهد مالیاتی را دریافت کرده اید
14. And once it has forfeited the power to act, the organization becomes both reactive and reactionary.
[ترجمه ترگمان]و زمانی که قدرت عمل را از دست داد، سازمان هم واکنشی و هم ارتجاعی خواهد بود
[ترجمه گوگل]و هنگامی که قدرت عمل را از دست می دهد، این سازمان هم واکنش پذیر و هم ارتجاعی می شود