کلمه جو
صفحه اصلی

griddle


معنی : ماهی تابه، کلوچه پز، غربال سیمی کارگران
معانی دیگر : صفحه ی صاف فلزی یا ماهیتابه ی چدنی (برای پختن نان و پنکیک و غیره)، روی صفحه ی فلزی پختن، فر کلوچه پزی

انگلیسی به فارسی

تابه (شیرینی‌پزی)، صفحه‌ی صاف فلزی یا ماهیتابه‌ی چدنی (برای پختن نان و پنکیک و غیره)


دندانه دار، ماهی تابه، کلوچه پز، غربال سیمی کارگران


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a flat pan or flat heated surface used in cooking.

- The chef had heated up the griddle and was making bacon and eggs.
[ترجمه ترگمان] آشپز griddle را گرم کرده و گوشت خوک و تخم مرغ درست کرده بود
[ترجمه گوگل] آشپز گرما را گرم کرده بود و تخم مرغ و تخم مرغ را تهیه می کرد
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: griddles, griddling, griddled
• : تعریف: to cook on a griddle.

• frying pan
a griddle is a round, flat, heavy piece of metal which is placed on a stove or fire and used for cooking.

مترادف و متضاد

ماهی تابه (اسم)
saucepan, pan, frier, frying pan, griddle, fryer

کلوچه پز (اسم)
griddle

غربال سیمی کارگران (اسم)
griddle

grill


Synonyms: broiler, frying pan, spider, skillet


جملات نمونه

1. In large skillet or on griddle, heat tablespoon oil.
[ترجمه ترگمان]در ماهی تابه بزرگ یا سیخ، داغ قاشق سوپ خوری روغن
[ترجمه گوگل]در کاسه بزرگ یا بر روی میز، روغن قاشق غذاخوری بخورید

2. The small boy ate ten griddle cakes and the man eight.
[ترجمه ترگمان]پسر کوچک ده کلوچه را می خورد و آن مرد هشت کلوچه را می خورد
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو ده کیک کیک و مرد هشت را خورد

3. Lightly grease a griddle or a skillet and heat over medium high heat.
[ترجمه ترگمان]سیخ را با سیخ یا ماهی تابه داغ کرده و روی حرارت زیاد گرم نگه دارید
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی روغن کرچک یا اسطوخودوس را حرارت داده و گرمای متوسط ​​را حرارت دهید

4. A griddle car service will be available on weekdays and Saturdays during the period of daily running.
[ترجمه ترگمان]سرویس اتومبیل سیخ در روزه ای هفته و شنبه در طول دوره زمانی روزانه موجود خواهد بود
[ترجمه گوگل]یک سرویس ماشین بزرگ در روزهای هفته و شنبه در طول دوره روزانه در دسترس خواهد بود

5. Only in Britain could the Jolly Griddle chain not only survive but prosper.
[ترجمه ترگمان]تنها در بریتانیا می توانستند زنجیر Jolly را نه تنها جان سالم به در ببرند، بلکه موفق هم باشند
[ترجمه گوگل]فقط در بریتانیا می توان زنجیره جولیت Griddle نه تنها زنده ماندن، بلکه موفقیت

6. Season the meat and cook on a preheated griddle pan for about 15 minutes for rare.
[ترجمه ترگمان]فصل گوشت را فصل کنید و برای حدود ۱۵ دقیقه به مدت ۱۵ دقیقه بپزید
[ترجمه گوگل]گوشت را به مدت 15 دقیقه نادر بپزید

7. And, because we griddle our meat, there is no extra fat added during cooking, just a little salt to season.
[ترجمه ترگمان]و چون گوشت ما را سیخ می کنیم، چربی اضافی در طول پخت وپز اضافه نمی شود، فقط کمی نمک در فصل
[ترجمه گوگل]و، چون ما گوشت ما را نیش می زنیم، در طول پخت و پز هیچ چربی اضافی اضافه نمی شود، فقط کمی نمک برای فصل

8. The prefect had him bound to a hot griddle.
[ترجمه ترگمان]معلم او را به سیخ داغ چسبانده بود
[ترجمه گوگل]Prefect او را به یک griddle داغ متصل بود

9. The whole nest was cooked on the griddle and larvae, pupae and whole wasps were eaten in the cooked nest.
[ترجمه ترگمان]تمام لانه را با سیخ و لارو پرورش می دادند، و تمام زنبورها در لانه پخته خورده می شدند
[ترجمه گوگل]کل لانه بر روی کوهنوردی پخته شده بود و لاروها، علف های هرز و کل عصا در لانه پخته شده خورده شد

10. Some restaurants fry Canadian bacon griddle in oil.
[ترجمه ترگمان]بعضی از رستوران ها، سیخ سیخ شده کانادا را در روغن درست می کنند
[ترجمه گوگل]در بعضی از رستوران ها بیکن کانادا در روغن سرخ کرده است

11. I'll be able to take a few more griddle cakes back.
[ترجمه ترگمان]من می تونم چند تا کیک more رو پس بگیرم
[ترجمه گوگل]من قادر خواهم بود چند کیک بزرگ تر را برگردانم

12. In a flat iron griddle heat up some oil over low heat.
[ترجمه ترگمان]در یک ماهی تابه داغ، مقداری روغن داغ را روی سطح پایین گرم می کند
[ترجمه گوگل]در یک آهنرنگ مسطح، یک گرمای روغن را گرم می کند

13. Heat a big rectangular cast - iron griddle or frying pan to a very high temperature.
[ترجمه ترگمان]یک گیره بزرگ مستطیلی عمودی و یا ماهی تابه را به دمای بسیار بالا حرارت دهید
[ترجمه گوگل]قهوه ای بزرگ مستطیلی بزرگ - قهوه ای یا قوری را به دمای بسیار بالا حرارت دهید

14. A new vibration griddle which is working on driving point antiresonancestate is put forward.
[ترجمه ترگمان]سیخ جدیدی که بر روی نقطه شروع کار می کند به جلو حرکت می کند
[ترجمه گوگل]یک لرزش جدید که در حال کار بر روی رانندگی نقطه antiresonancestate است قرار داده شده است

15. Some restaurants fry Canadian bacon on the griddle in oil.
[ترجمه ترگمان]بعضی از رستوران ها گوشت سرخ شده کانادا را با سیخ در روغن درست می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از رستوران ها بیکن کانادایی را در سرخ کردن در روغن سرخ کرده اند


کلمات دیگر: