کلمه جو
صفحه اصلی

grig


معنی : زنجره، ملخ، مارماهی کوچک، مرغ پا کوتاه، شخص مسرور و با نشاط
معانی دیگر : آدم زنده دل و پرتکاپو، آدم خونگرم و کاری، (محلی )مارماهی کوچک، مخلوق کوچک، مرهپا کوتاه، ازار رساندن، ناامید کردن

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) مارماهی کوچک، زنجره، ملخ، مخلوق کوچک، مرغپا کوتاه، شخص مسرور و بانشاط، ازار رساندن، ناامید کردن


گرگ، مارماهی کوچک، زنجره، ملخ، مرغ پا کوتاه، شخص مسرور و با نشاط


انگلیسی به انگلیسی

• cricket, grasshopper; young eel; cheerful and energetic person (nickname)

مترادف و متضاد

زنجره (اسم)
cicada, cricket, cicala, grig

ملخ (اسم)
locust, cicada, cicala, grig, grasshopper, shrimp

مار ماهی کوچک (اسم)
grig

مرغ پا کوتاه (اسم)
grig

شخص مسرور و با نشاط (اسم)
grig


کلمات دیگر: