کلمه جو
صفحه اصلی

evangelist


معنی : کشیش، مبلغ مسیحی
معانی دیگر : (با e بزرگ) هر یک از چهار نفری که چهار کتاب اول انجیل عهد جدید را نوشتند: متی mathew، مرقس mark، لوقا luke، یوحنا john، انجیل نویس، صاحب انجیل، مژده رسان، واعظ بی مواجب

انگلیسی به فارسی

انجیل‌نویس، صاحب انجیل، مژده رسان، واعظ بی‌مواجب


رسول خدا، کشیش، مبلغ مسیحی


انگلیسی به انگلیسی

• one who preaches the christian gospel; any of the writers of the four gospels
an evangelist is someone who travels from place to place in order to try to convert people to christianity.

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who works to gain converts to an evangelical church, esp. a minister who travels about or broadcasts his or her preaching widely.

(2) تعریف: (often cap.) any of the four authors of the New Testament Gospels.

(3) تعریف: a person who zealously seeks converts to a cause.
مشابه: missionary

مترادف و متضاد

کشیش (اسم)
abbe, padre, priest, clergyman, provost, cleric, evangelist, druid, cassock, divine, ecclesiastic, churchman, herdsman, shaveling

مبلغ مسیحی (اسم)
evangelist

preacher


Synonyms: circuit rider, minister, missionary, pastor, religious teacher, revivalist, televangelist, television evangelist, television preacher, TV evangelist


جملات نمونه

1. A Presbyterian evangelist converted Sarah, but left her with more feelings of guilt than of grace.
[ترجمه ترگمان]یک کلیسای پر سبیتری مومن سارا را تبدیل به سارا کرد، اما او را با احساس گناه بیشتری نسبت به گریس تنها گذاشت
[ترجمه گوگل]یک پیامبر پروتستان، سارا را تبدیل کرد، اما با احساسات گناه بیشتری نسبت به فضل او را ترک کرد

2. I remember once reading that the evangelist A. A. Allen had taught that there was a nicotine demon!
[ترجمه ترگمان]به یاد دارم که زمانی کتاب انجیل انجیل را خوانده بودم الف آلن یادش داده بود که یه شیطان نیکوتین اونجا بوده
[ترجمه گوگل]من یک بار خواندن را یادآوری می کنم که اناجیل A A آلن آموخته بود که یک شیطان نیکوتین وجود دارد!

3. But on Thursday, the evangelist is back for a three-day crusade.
[ترجمه ترگمان]اما روز پنجشنبه، انجیل به دنبال یک جنگ صلیبی سه روزه است
[ترجمه گوگل]اما در روز پنج شنبه، مقدس برای سه روز جنگ صلیبی برگشت

4. He listened to the radio, to an evangelist talking about retail prayer and wholesome prayer.
[ترجمه ترگمان]او به رادیو گوش داد، به یک انجیل نویس که درباره نماز و نماز کلیسا صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]او به رادیو گوش می دهد، به یک پیامبر در مورد نماز خرده فروشی و نماز خواندن صحبت می کند

5. Overseen by evangelist monks Charlemagne's conquering Franks meet fierce resistance from Saxon tribesmen.
[ترجمه ترگمان]overseen که توسط راهبان نویس (شارلمانی)به پیروزی رسیده بود، با مقاومت شدید مردم قبایل ساکس مواجه شد
[ترجمه گوگل]فرار از راهبان اهل ایمان، فرانک های فینچر Charlemagne ملاقات مقاومت شدید از قبایل قبیله ساکسون

6. Now Perky as much an evangelist as a merchandiser, proposed to make Shredded Wheat a household word.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، perky به عنوان یک انجیل به عنوان یک merchandiser، پیشنهاد کرد تا یک واژه خانوار را به عنوان یک واژه خانگی در نظر بگیرد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر به عنوان یک مقدس به عنوان یک معامله گر به عنوان یک معامله گر، پیشنهاد شده است که گندم Shredded یک کلمه خانگی

7. Evangelist joined the gathering and spoiled the happiness of everybody by his brattish behavior.
[ترجمه ترگمان]بعد با رفتار brattish به این جمع ملحق شد و شادی و خوشحالی همه را از بین برد
[ترجمه گوگل]Evangelist به جمع آوری پیوست و شادی همه را با رفتارهای بی نظیرش خراب کرد

8. The idea of a Calvinistic Evangelist would not have struck anyone as surprising in the 16th, 17th, 18th, or 19th Century.
[ترجمه ترگمان]ایده یک فرد Calvinistic به کسی به اندازه قرن ۱۶، ۱۷، ۱۸، یا قرن نوزدهم متعجب نخواهد شد
[ترجمه گوگل]ایده یک رسوایی Calvinistic کسی را در شانزدهم، هفدهم، هفدهم یا قرن نوزدهم شگفت زده نخواهد کرد

9. Matt Farrell : [ running to a injury Evangelist McClane ] You okay?
[ترجمه ترگمان]مت فارل: [ در حال دویدن به یک جراحت (McClane)شما خوب است؟
[ترجمه گوگل]Matt Farrell: [مواجهه با McClane Evangelist آسیب می بیند] شما خوب هستید؟

10. Converted to Christianity by a fervent American evangelist.
[ترجمه ترگمان]با یک انجیل پر شور و پر شور، مسیحیت را به مسیحیت منتقل کرد
[ترجمه گوگل]تبدیل به مسیحیت توسط یک بندهای مشتاق آمریکایی

11. The Evangelist is actually the opposite of The Theoretician.
[ترجمه ترگمان]این اصل در حقیقت مخالف The است
[ترجمه گوگل]انجیل در واقع مخالف نظریه پرداز است

12. He was, in other words, an early evangelist for the first commandment of today's economy: Service rules.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، او یک انجیل نویس زود برای اولین بار در اقتصاد امروز بود: قواعد خدمات
[ترجمه گوگل]او، به عبارت دیگر، یکی از اهداف اولیه برای اولین قدمت اقتصاد امروز: قوانین سرویس بود

13. Sir Evangelist Talbot Lo and behold, the consumer son returns.
[ترجمه ترگمان]سر هنری تالبوت برگشت و دید که پسر مصرف کننده بر می گردد
[ترجمه گوگل]خدای انبیا Talbot Lo و شاهد، پسر کاربر پس باز می گردد

14. The words preach, preacher, and evangelist are never used of women in the New Testament.
[ترجمه ترگمان]کلمات موعظه، واعظ و انجیل، هرگز از زنان در عهد جدید استفاده نمی شوند
[ترجمه گوگل]کلمات واعظ، واعظ و اهل ایمان از زنان در عهد جدید استفاده نمی شود

15. To complement the Evangelist, every design team needs a leader who directs the finishing touches on each project. The Conductor's analytical mind helps her to ensure that no detail goes unconsidered.
[ترجمه ترگمان]برای تکمیل دایره، هر تیم طراحی به یک رهبر نیاز دارد که نکات تکمیلی روی هر پروژه را هدایت می کند ذهن تحلیلی s به او کمک می کند تا اطمینان حاصل کند که هیچ جزئیاتی مورد توجه قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]برای تکمیل Evangelist، هر تیم طراحی نیاز به یک رهبر که خطوط پایان را در هر پروژه هدایت می کند ذهن تحلیلی وی به او کمک می کند تا اطمینان حاصل کند که جزئیات جزئیات مورد بررسی قرار نمی گیرد


کلمات دیگر: