کلمه جو
صفحه اصلی

lucidity


معنی : روشن بینی، وضوح، روشنی، اشکاری، دوره سلامتی و هوشیاری، شفاف بودن
معانی دیگر : روشنی، وضوح، اشکاری، دوره سلامتی وهوشیاری، روشن بینی، شفاف بودن

انگلیسی به فارسی

روشنی، وضوح، آشکاری، دوره سلامتی و هوشیاری، روشن‌بینی، شفافیت


روشنایی، وضوح، دوره سلامتی و هوشیاری، روشن بینی، شفاف بودن، روشنی، اشکاری


انگلیسی به انگلیسی

• intelligibility; sanity; transparency; radiance, brightness

مترادف و متضاد

روشن بینی (اسم)
perspective, clairvoyance, lucidity, perspicuity

وضوح (اسم)
light, clarification, lucidity, perspicuity, clarity

روشنی (اسم)
clarification, shine, irradiance, irradiancy, lucidity, perspicuity, clarity, expressiveness, glim

اشکاری (اسم)
flagrance, flagrancy, lucidity, exposure

دوره سلامتی و هوشیاری (اسم)
lucidity

شفاف بودن (اسم)
lucidity

جملات نمونه

1. His writings were marked by an extraordinary lucidity and elegance of style.
[ترجمه ترگمان]نوشته های او با وضوح فوق العاده و زیبایی سبک نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]نوشته های او با روشنایی خارق العاده و ظرافت سبک مشخص شد

2. It is possible to express with lucidity the most subtle reflections.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که با روشن بینی دقیق ترین نظریات را بیان کنیم
[ترجمه گوگل]ممکن است با روشنایی انعکاس ترین ظریف بیان شود

3. Her quiet lucidity startled him, but did not mislead him into thinking her insensible.
[ترجمه ترگمان]روشن بینی آرام او او را از جا پراند، اما او را گمراه نکرد و به فکر فرو رفت
[ترجمه گوگل]لبخند آرامش او را شگفت زده کرد، اما او را به فکر او غیر قابل درک نیست

4. All Patients start with Fatigue 5 and Lucidity Memory however, always begins at
[ترجمه ترگمان]همه بیماران با خستگی ۵ و حافظه Lucidity شروع می شوند، هر چند که همیشه شروع می شود
[ترجمه گوگل]همه بیماران با خستگی 5 و حافظه Lucidity شروع می شوند، اما همیشه شروع می شود

5. So clean, the lucidity that is so again!
[ترجمه ترگمان]خیلی تمیز و شفاف بود که باز هم روشن شد!
[ترجمه گوگل]بنابراین تمیز، روشنایی است که خیلی دوباره!

6. Lucidity has been honest and continued intention.
[ترجمه ترگمان]lucidity صادق بوده و به قصد ادامه داده
[ترجمه گوگل]Lucidity صادقانه و قاطع بوده است

7. The picture would become clear lucidity while only adjusting good focal distance, this embodied the strength that the concentration has.
[ترجمه ترگمان]این تصویر به وضوح روشن خواهد شد، در حالی که تنها فاصله کانونی خوب را تنظیم می کند، این منجر به قدرتی می شود که تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]تصویر روشن روشن می شود در حالی که فقط فاصله کانونی خوب را تنظیم می کند، این نشان دهنده قدرت است که تمرکز دارد

8. It insists upon one's performing an act of lucidity as one performs an act of faith.
[ترجمه ترگمان]او اصرار دارد که یک عمل روشن را انجام دهد، به طوری که انسان عمل ایمان را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]آن را اصرار میورزد که یک عمل صریح را انجام دهد، همانطور که عمل ایمان انجام می دهد

9. The pain had lessened in the night, but so had his lucidity.
[ترجمه ترگمان]درد در شب کم تر شده بود، اما حالا هم روشن بینی او را داشت
[ترجمه گوگل]درد در شب کم شده بود، اما روشنفکری هم داشت

10. Whatever musings had abstracted me from the charms of the city fled before the lucidity of that long-drawn-out instant of disaster.
[ترجمه ترگمان]هر فکری که به ذهنم خطور کرده بود از زیبایی آن شهر در حال فرار بود، قبل از اینکه به روشنی آن لحظه طولانی - کشیده شوم
[ترجمه گوگل]هر آنچه که به من آموخت، از فریب های شهر فراتر رفته بود، پیش از روشن شدن این فاجعه طولانی مدت

11. The Horta still lifes show the same combination of complexity and lucidity.
[ترجمه ترگمان]طبیعت بی جان هنوز هم همان ترکیب از پیچیدگی و lucidity را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]هوراتا همچنان ترکیبی از پیچیدگی و روشنایی را نشان می دهد

12. Like all her writings, Children's Minds combines great clarity and lucidity of expression with original and rigorous thought.
[ترجمه ترگمان]همانند تمامی نوشته های او، ذهن های کودکان، وضوح و شفافیت عالی بیان را با تفکر اصلی و سخت ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]مثل تمام نوشته های او، ذهن کودکان، وضوح و روشنایی بیان با تفکر اصلی و دقیق را ترکیب می کند

13. What he has to say is expressed in prose of exceptional lucidity and grace.
[ترجمه ترگمان]چیزی که باید بگوید به نثر روشن و grace است
[ترجمه گوگل]آنچه که او باید بگوید، به وضوح به وضوح و فضیلت استثنایی بیان شده است

14. Solely the balance between evidence and lyricism can allow us to achieve simultaneously emotion and lucidity.
[ترجمه ترگمان]ایجاد تعادل بین مدارک و شاعرانه می توانند به ما اجازه دهند که به طور همزمان به احساسات و هوشیاری خود دست پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]تنها توازن بین شواهد و روانشناسی می تواند به ما اجازه می دهد همزمان احساسات و روشنایی را به دست آوریم

پیشنهاد کاربران

شفافیت


کلمات دیگر: