کلمه جو
صفحه اصلی

forestry


معنی : جنگلداری، جنگلبانی، احدای جنگل
معانی دیگر : (علم نگهداری از جنگل) جنگل داری، (بهره برداری درست از جنگل و چوب آن) جنگل پروری، احداک جنگل

انگلیسی به فارسی

جنگلبانی، احدا جنگل، جنگلداری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the science of developing and caring for forests.

(2) تعریف: land covered by forest; forestland.

• study of tree planting and maintenance; forestation
forestry is the science or skill of growing trees in forests.

مترادف و متضاد

جنگلداری (اسم)
forestry

جنگلبانی (اسم)
forestry

احدای جنگل (اسم)
forestry

forest management


Synonyms: forest ranging, ranger service, arboriculture, dendrology, afforestation, silviculture, sylviculture, forestation


جملات نمونه

1. The Forestry Commission is responsible for preserving over 2 million acres of woodland.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون جنگل داری مسئول حفظ بیش از ۲ میلیون هکتار زمین جنگلی است
[ترجمه گوگل]کمیسیون جنگلداری مسئول حفظ بیش از 2 میلیون هکتار جنگل است

2. The Forestry Commission has opened a plant centre selling rare plants.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون جنگل داری یک مرکز کاشت گیاهان نادر را افتتاح کرده است
[ترجمه گوگل]کمیسیون جنگلداری یک مرکز کارخانه فروش گیاهان نادر را باز کرده است

3. The aim is to increase the forestry acreage by 60% by the end of the decade.
[ترجمه ترگمان]هدف افزایش میزان زمین جنگلداری به میزان ۶۰ درصد تا پایان این دهه است
[ترجمه گوگل]هدف این است که تا پایان دهه 60 درصد افزایش سطح جنگل را افزایش دهیم

4. But now the Forestry Commission has decided to end the uncertainty by announcing plans to turn it into a wood.
[ترجمه ترگمان]اما اکنون کمیسیون جنگل داری تصمیم گرفته است که این عدم قطعیت را با اعلام طرح هایی برای تبدیل آن به یک چوب به پایان برساند
[ترجمه گوگل]اما اکنون کمیسیون جنگلداری تصمیمی برای پایان دادن به عدم اطمینان با اعلام برنامه هایی برای تبدیل آن به چوب می داند

5. Forestry companies no longer granted tax concessions have been trying to offload their holdings.
[ترجمه ترگمان]شرکت های جنگلداری، دیگر حق اعطای امتیازات مالیاتی را دریافت ننموده اند تا holdings خود را تخلیه کنند
[ترجمه گوگل]شرکت های جنگلی دیگر از امتیازات مالیاتی برخوردار نیستند و سعی دارند سهامشان را تخلیه کنند

6. Bear left on the forestry track to the road below Pen Rhiw.
[ترجمه ترگمان]خرس در مسیر جنگلداری به سمت جاده زیر Pen باقی ماند
[ترجمه گوگل]خرس در مسیر جنگل به جاده زیر Pen Rhiw رفته است

7. The Forestry Commission has opened a plant centre selling cuttings from its rare flora.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون جنگل داری یک مرکز گیاهی برای فروش برش از گیاهان کمیاب خود باز کرده است
[ترجمه گوگل]کمیسیون جنگلداری مرکز کارخانه ای را که از گیاه نادر آن به فروش می رساند، باز کرده است

8. Primary Production Agriculture, forestry, fishing and tourism are major employers in DRAs.
[ترجمه ترگمان]مدیریت تولید اولیه، جنگلداری، ماهیگیری و توریسم، کارفرمایان اصلی در DRAs هستند
[ترجمه گوگل]تولید اولیه کشاورزی، جنگلداری، ماهیگیری و گردشگری کارفرمای اصلی در DRAs است

9. Most tropical forest aid has gone to industrial forestry and has done little to aid the poor or protect the environment.
[ترجمه ترگمان]بیشتر کمک جنگل های گرمسیری به جنگلداری صنعتی رفته است و برای کمک به فقرا یا حفاظت از محیط زیست کار کمی انجام داده است
[ترجمه گوگل]بیشتر کمک های جنگل های استوایی به جنگلداری صنعتی رسیده است و برای کمک به فقرا و یا حفاظت از محیط زیست کم است

10. Ecological Science and Forestry Ecology is the scientific study of organisms in relation to the physical and biological environment.
[ترجمه ترگمان]بوم شناسی علمی و بوم شناسی، مطالعه علمی ارگانیسم ها در رابطه با محیط فیزیکی و زیستی است
[ترجمه گوگل]علوم زیست شناسی و محیط زیست جنگل تحقیق علمی از موجودات در ارتباط با محیط زیست فیزیکی و بیولوژیکی است

11. Accommodation: Bothy: a wooden shed provided by the Forestry Commission.
[ترجمه ترگمان]محل اقامت: یک انبار چوبی که توسط کمیسیون جنگل داری فراهم شده است
[ترجمه گوگل]اقامت: دوشیزه: یک انبار چوبی که توسط کمیسیون جنگلداری ارائه شده است

12. Agriculture is the main rural industry, though commercial forestry has traditionally also been important.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی مهم ترین صنعت روستایی است، اگرچه جنگلداری تجاری به طور سنتی مهم بوده است
[ترجمه گوگل]کشاورزی مهمترین صنعت روستایی است، گرچه جنگلداری تجاری نیز به طور سنتی اهمیت دارد

13. Start/finish: Glenmore Forestry Commission car park - just off the ski road, opposite the entrance to the Glenmore campsite.
[ترجمه ترگمان]آغاز \/ پایان: پارک ماشین کمیسیون جنگل داری Glenmore - درست خارج از جاده اسکی، روبروی ورودی اردوگاه Glenmore
[ترجمه گوگل]شروع / پایان: پارکینگ گلنمور جنگلداری کمیسیون - فقط از جاده اسکی، در مقابل ورود به اردوگاه گلنمور

14. Investment is moving into the growth areas of forestry and tourism.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری در مناطق رشد جنگلداری و گردشگری در حال حرکت است
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری در زمینه های جنگلداری و گردشگری در حال رشد است

پیشنهاد کاربران

forestry ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: جنگل داری
تعریف: کلیۀ علوم و فنون و اَعمال مرتبط با ایجاد و اداره و کاربرد جنگل


کلمات دیگر: