کلمه جو
صفحه اصلی

euphonious


معنی : دلپذیر، خوش صدا
معانی دیگر : خوش آوا، نیک آوا، خوش آهنگ، خوش الحان، موزون، آهنگین

انگلیسی به فارسی

( euphonic =) خوش صدا، دلپذیر


euphonious، خوش صدا، دلپذیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: euphoniously (adv.), euphoniousness (n.)
• : تعریف: characterized by euphony; pleasing to the ear.

• pleasing to the ear

مترادف و متضاد

دلپذیر (صفت)
pleasant, nice, handsome, agreeable, mellow, graceful, scrumptious, amiable, lovely, loved, bonnie, bonny, gracious, placable, euphonious, euphonic, melodic, palatable, delightful, melodious, kindly

خوش صدا (صفت)
canorous, euphonious, euphonic

Synonyms: agreeable, clear, dulcet, harmonious, mellifluous, melodious, musical, rhythmic, smooth, sweet-sounding, tuneful, well-pitched


جملات نمونه

1. the euphonious songs of the birds in the trees
آواز خوش آهنگ پرندگان در درختان

2. The melody of the story won't be so euphonious and undulatory.
[ترجمه ترگمان]ملودی این داستان خیلی euphonious و undulatory نخواهد بود
[ترجمه گوگل]ملودی داستان نمی تواند به طرز عجیبی و واجب باشد

3. By accident, some sweet and euphonious proverbs made her obsessed with language learning.
[ترجمه ترگمان]به طور تصادفی برخی از proverbs شیرین و euphonious او را به یادگیری زبان علاقه مند کردند
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی، برخی از ضرب المثل های شیرین و عاشقانه او را با یادگیری زبان سوق دادند

4. The sound of whistle is euphonious, emotional, and melodic.
[ترجمه ترگمان]صدای سوت، euphonious، عاطفی و ملودی است
[ترجمه گوگل]صدای سوتش عاشقانه، عاطفی و ملودیک است

5. The euphonious sound of Carrie's cello playing always puts me at ease.
[ترجمه ترگمان]صدای euphonious ویولون کری همیشه مرا راحت می گذارد
[ترجمه گوگل]صدای جادویی از بازی های سلولی کری همیشه من را آرام می کند

6. He was enchanted with the euphonious music .
[ترجمه ترگمان]او شیفته موسیقی euphonious شده بود
[ترجمه گوگل]او با موسیقی غریبه مواج بود

7. Prescott's style, though in his diary he wrote " bother euphony ", is euphonious.
[ترجمه ترگمان]سبک پرسکات هر چند در خاطراتش نوشته بود \"مزاحم euphony\" است، euphonious است
[ترجمه گوگل]سبک Prescott، هر چند در خاطرات خود او 'euphony مزاحم' نوشت، euphonious است

8. "The music wasn't bad," Kathy replied. "I thought the violin and the piano produced a euphonious combination. "
[ترجمه ترگمان]کتی پاسخ داد: \" موسیقی بد نبود، من فکر کردم که ویولن و پیانو ترکیب euphonious را تولید کرده اند \"
[ترجمه گوگل]کتی پاسخ داد: 'موسیقی بد نبود ' 'من فکر کردم ویولن و پیانو تولید یک ترکیب خیره کننده '

9. The utility model discloses a musical tumbler which can send out grace and euphonious music when rocking simultaneously. The musical tumbler belongs to the class of electronic toy.
[ترجمه ترگمان]این مدل تسهیلاتی از یک لیوان موسیقی که می تواند در هنگام تکان دادن هم زمان و با تکان دادن همزمان صدای موسیقی را ارسال کند، را آشکار می کند این لیوان موسیقی به کلاس اسباب بازی الکترونیکی تعلق دارد
[ترجمه گوگل]مدل ابزار افشای یک بوق موسیقیی است که می تواند موزای فضایی و موزیکال را همزمان به هم بزند وزنه موزیک متعلق به کلاس اسباب بازی های الکترونیکی است

10. Are you bride glowing in the setting sun, the euphonious audio.
[ترجمه ترگمان]آیا شما عروس در حال غروب آفتاب هستید، صدای ضبط صدا
[ترجمه گوگل]آیا عروس درخشان خورشید قرار دارد، صدای خیره کننده

the euphonious songs of the birds in the trees

آواز خوش‌آهنگ پرندگان در درختان



کلمات دیگر: