معنی : داستان عاشقانه
love story
معنی : داستان عاشقانه
انگلیسی به فارسی
داستان عاشقانه
انگلیسی به انگلیسی
• story or event which has love as its main theme
a love story is a novel, short story, or film about a love affair.
a love story is a novel, short story, or film about a love affair.
مترادف و متضاد
داستان عاشقانه (اسم)
romance, love story
جملات نمونه
1. He entitled the book "Love Story".
[ترجمه ترگمان]او کتاب \"داستان عشق\" را خواند
[ترجمه گوگل]او تحت عنوان کتاب 'داستان عشق' نامگذاری شده است
[ترجمه گوگل]او تحت عنوان کتاب 'داستان عشق' نامگذاری شده است
2. The play is really a love story.
[ترجمه Taha] این بازی واقعایک داستان عتشقانه است
[ترجمه ترگمان]نمایش واقعا یک داستان عاشقانه است[ترجمه گوگل]این بازی یک داستان عاشقانه است
3. It is a love story set against a backdrop of rural Irish life.
[ترجمه ترگمان]این یک داستان عشقی است که بر ضد پس زمینه زندگی روستایی ایرلندی تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]این یک داستان عاشقانه است که در برابر فضای زندگی ایرلندی روستایی قرار دارد
[ترجمه گوگل]این یک داستان عاشقانه است که در برابر فضای زندگی ایرلندی روستایی قرار دارد
4. The love story unfolds against a background of civil war.
[ترجمه ترگمان]داستان عشق در برابر سابقه جنگ داخلی آشکار می شود
[ترجمه گوگل]داستان عاشقانه در برابر یک پس زمینه جنگ داخلی است
[ترجمه گوگل]داستان عاشقانه در برابر یک پس زمینه جنگ داخلی است
5. This is partly a humid, faintly Graham Greene-like love story, partly a conundrum about opaque and enigmatic behaviour.
[ترجمه ترگمان]این تا اندازه ای یک داستان عاشقانه است، تا حدودی یک معما در مورد رفتار مبهم و مبهم
[ترجمه گوگل]این تا حدی یک داستان مرسوم و مبهم، گراهام گرین است که بخشی از یک رفتار مبهم و مبهم است
[ترجمه گوگل]این تا حدی یک داستان مرسوم و مبهم، گراهام گرین است که بخشی از یک رفتار مبهم و مبهم است
6. By the Elizabethan age, the love story of Troilus and Cressida had undergone a radical transformation.
[ترجمه ترگمان]در عصر الیزابت، داستان عشق of و Cressida دست خوش تحول اساسی شده بود
[ترجمه گوگل]عصر الیزابت، داستان عاشقانه ترولوس و کراسیدا تحولات رادیکال داشت
[ترجمه گوگل]عصر الیزابت، داستان عاشقانه ترولوس و کراسیدا تحولات رادیکال داشت
7. Ali MacGraw set the ball rolling with Love Story.
[ترجمه ترگمان]علی MacGraw توپ را با داستان عشق راند
[ترجمه گوگل]علی مک گرو توپ را با داستان عشق تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]علی مک گرو توپ را با داستان عشق تنظیم می کند
8. Love Story I thought you'd be a pushover.
[ترجمه ترگمان] داستان عشقی که فکر می کردم تو یه \"pushover\" هستی
[ترجمه گوگل]داستان عاشقانه من فکر کردم شما می خواهی ببینی
[ترجمه گوگل]داستان عاشقانه من فکر کردم شما می خواهی ببینی
9. And why was their love story so special?
[ترجمه ترگمان]و چرا داستان عاشقانه اونا اینقدر خاص بود؟
[ترجمه گوگل]و چرا داستان عشقشان خیلی خاص بود؟
[ترجمه گوگل]و چرا داستان عشقشان خیلی خاص بود؟
10. This novel is a love story.
[ترجمه فرشته شالچی] این رمان یک داستان عاشقانه است.
[ترجمه ترگمان]این داستان یک داستان عاشقانه است[ترجمه گوگل]این رمان یک داستان عشق است
11. Nothing much happens, and even the love story seems half-hearted.
[ترجمه ترگمان]هیچ اتفاقی نمی افتد، و حتی داستان عاشقانه هم کم است
[ترجمه گوگل]هیچ چیز زیادی اتفاق نمی افتد، و حتی داستان عشق به نظر می رسد نیمه دل
[ترجمه گوگل]هیچ چیز زیادی اتفاق نمی افتد، و حتی داستان عشق به نظر می رسد نیمه دل
12. It's a love story .
[ترجمه ترگمان]داستان عاشقانه است
[ترجمه گوگل]این داستان عشق است
[ترجمه گوگل]این داستان عشق است
13. She says she couldn't get involved with the love story.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که نمی تواند داستان عاشقانه را درگیر کند
[ترجمه گوگل]او می گوید نمی تواند با داستان عشق درگیر شود
[ترجمه گوگل]او می گوید نمی تواند با داستان عشق درگیر شود
14. Not just any love story will do.
[ترجمه ترگمان]نه تنها داستان عشقی کافی است
[ترجمه گوگل]نه فقط داستان عشق انجام خواهد شد
[ترجمه گوگل]نه فقط داستان عشق انجام خواهد شد
15. I love a good love story!
[ترجمه ترگمان]من عاشق یه داستان عشقی خوب هستم
[ترجمه گوگل]من عاشق داستان عشق خوبی هستم
[ترجمه گوگل]من عاشق داستان عشق خوبی هستم
کلمات دیگر: