1. They were being born with hydrocephaly, microcephaly, cerebral palsy, Down's syndrome and other complications.
[ترجمه ترگمان]آن ها با hydrocephaly، microcephaly، فلج مغزی، سندروم دان و عوارض دیگر به دنیا آمدند
[ترجمه گوگل]آنها با هیدروسفالی، میکروسفالی، فلج مغزی، سندرم داون و سایر عوارض متولد شده بودند
2. Fetal anomalies such as hydrocephaly, encephalocele, and soft tissue tumors may obstruct labor.
[ترجمه ترگمان]anomalies Fetal مانند hydrocephaly، فتق مخ و بافت ها نرم می توانند کار را مسدود کنند
[ترجمه گوگل]ناهنجاری های جنینی مانند هیدروسفالی، آنسفالوکسل و تومورهای بافت نرم ممکن است مانع از کار شوند
3. Disproportionate head measurements may indicate hydrocephaly or microcephaly.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری سطح بالای سر ممکن است نشان دهنده hydrocephaly یا microcephaly باشد
[ترجمه گوگل]اندازه گیری های نامناسب ممکن است نشان دهنده هیدروسفالی یا میکروسفالی باشد
4. His mother, Neelum, 2 from the state capital, Chandigarh, says he was born with hydrocephaly.
[ترجمه ترگمان]mother، ۲ ساله از مرکز ایالت، می گوید که او با hydrocephaly به دنیا آمده است
[ترجمه گوگل]مادرش Neelum، 2 از پایتخت کشور، Chandigarh، می گوید که او با هیدروسفالی متولد شد
5. The top five birth defects were: spina bifida, anencephaly, congenital hydrocephaly, cleft lip with cleft palate, and encephalocele.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین عیب و نقص مادرزادی، spina bifida، anencephaly مادرزادی، cleft مادرزادی با شکاف palate و فتق مخ
[ترجمه گوگل]پنج نقص عمده زایمان عبارت بودند از: اسپینا بیفیدا، انزانفالی، هیدروسفالی مادرزادی، لب شکاف با شکاف شکم و انسفالوکلئوس