کلمه جو
صفحه اصلی

miscellany


معنی : مجموعهای از مطالب گوناگون، متنوعات
معانی دیگر : جنگ، گلچین ادبی، گردآورد، مجموعه

انگلیسی به فارسی

مجموعه ای از مطالب گوناگون، متنوعات


متفرقه، مجموعهای از مطالب گوناگون، متنوعات


انگلیسی به انگلیسی

• diverse collection, anthology, assortment
a miscellany is a collection or group of things that are very different from each other; a formal word.

مترادف و متضاد

مجموعه ای از مطالب گوناگون (اسم)
miscellany

متنوعات (اسم)
miscellany

varied collection


Synonyms: accumulation, aggregation, anthology, assortment, brew, collectanea, combination, combo, compilation, conglomeration, cumulation, diversity, farrago, gallimaufry, garbage, hash, hodgepodge, jumble, medley, mélange, melee, mess, mishmash, mix, mixed bag, mixture, muddle, odds and ends, olio, pasticcio, pastiche, patchwork, potpourri, salad, salmagundi, smorgasbord, stew, variety


Antonyms: single


جملات نمونه

1. The museum houses a fascinating miscellany of nautical treasures.
[ترجمه ترگمان]در موزه گنجینه های بسیار جالبی از جواهرات دریایی دیده می شود
[ترجمه گوگل]این موزه حاوی گنجینه های جالب دریایی است

2. The show was a miscellany of song and dance.
[ترجمه ترگمان]این نمایش یک خرت و پرت خرت و پرت بود
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه بینالمللی آهنگ و رقص بود

3. She's just finished editing "A Miscellany of English Cookery".
[ترجمه ترگمان]او فقط ویرایش \"A Miscellany از Cookery انگلیسی\" را تمام کرده است
[ترجمه گوگل]او فقط در حال ویرایش 'متفرقه آشپزی انگلیسی' است

4. He earned his living from a miscellany of jobs.
[ترجمه ترگمان]زندگی او را از خرت و پرت های jobs به دست می آورد
[ترجمه گوگل]او زندگی خود را از مجموعهای از مشاغل به دست آورد

5. All of us have a miscellany of ideas, most of which are not consequential.
[ترجمه ترگمان]همه ما مجموعه متنوعی از ایده ها داریم که اکثر آن ها دارای اهمیت نیستند
[ترجمه گوگل]همه ما دارای ایده های گوناگونی هستیم، که بیشتر آنها اصلا ضروری نیستند

6. The miscellany of different loans make up an alphabet soup of SALs, SECALs and ESAFs.
[ترجمه ترگمان]جمع خرت و پرت های مختلف یک سوپ الفبا از SALs، SECALs و ESAFs می سازند
[ترجمه گوگل]انواع مختلفی از وام ها یک سوپ الفبای SAL ها، SECAL ها و ESAF ها را تشکیل می دهد

7. Franc's Diary, that entertaining miscellany which was written for years by a succession of different pens.
[ترجمه ترگمان]دفتر خاطرات فرانک، چیزهایی که برای سال ها با چندین قلم مختلف نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]خاطرات فرانک، این مجموعه های سرگرم کننده که برای سال ها توسط یک دسته از قلم های مختلف نوشته شده است

8. He gave the miscellany no further thought.
[ترجمه ترگمان]به خرت و پرت های دیگر فکر نمی کرد
[ترجمه گوگل]او فاقد هرگونه تفکری است

9. To the idea of a miscellany he gave a firm no.
[ترجمه ترگمان]به فکر خرت و پرت خرت و پرت کس دیگری نبود
[ترجمه گوگل]به ایده یک مجموعه، او هیچ شرطی نکرد

10. This miscellany printed poems by Wordsworth, Crabbe, and Byron, as well as many others whose popularity has faded.
[ترجمه ترگمان]این مجموعه داستان پر از اشعار وردزورث، کراب و بایرن و همچنین بسیاری دیگر از کتاب های دیگر است که محبوبیت آن ها محو شده است
[ترجمه گوگل]این مجموعه متنوع اشعار وردزورث، کراب، و بایرون، و همچنین بسیاری دیگر که محبوبیت کم رنگ است چاپ شده است

11. More articles on a miscellany of topics. . .
[ترجمه ترگمان]مقالات بیشتری درباره یک مجموعه از موضوعات
[ترجمه گوگل]مقالات بیشتر در مورد گوناگون از موضوعات

12. Calliope, or The Musical Miscellany (Various). voice, violin, flute. Classical.
[ترجمه ترگمان]Calliope، یا The موسیقی (مختلف) صدا، ویولن، فلوت کلاسیک
[ترجمه گوگل]Calliope، یا متفرقه موسیقی (مختلف) صدا، ویولن، فلوت کلاسیک

13. I've been poking around General Miscellany for a few minutes when a Chinese ceramic Jesus stops me cold.
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه است که دارم اطراف ژنرال miscellany سرک می کشم که عیسی بزرگ چینی جلوی مرا بگیرد
[ترجمه گوگل]چندین دقیقه در حالی که یک علامت سرامیکی چینی من را سرد می کند، من چندین دقیقه در اطراف General Miscellany قرار داده ام

14. The role of Eastern Miscellany, the monthly "selected collections", as information filter and "disseminator", should not be ignored when dailies were popular among the readers.
[ترجمه ترگمان]نقش of شرقی، \"مجموعه های منتخب\"، به عنوان فیلتر اطلاعات و \"disseminator\"، هنگامی که روزنامه ها در بین خوانندگان محبوب بودند نباید نادیده گرفته شوند
[ترجمه گوگل]نقش رسانه های شرقی، مجموعه های انتخابی ماهانه، به عنوان فیلتر اطلاعات و انتشار کننده، نباید نادیده گرفته شود که روزنامه ها در میان خوانندگان محبوب بودند

پیشنهاد کاربران

miscellany ( علوم کتابداری و اطلاع رسانی )
واژه مصوب: گوناگونه
تعریف: مجموعه ای از نوشته های نویسندگان مختلف یا مجموعه ای از نوشته های یک نویسنده با موضوعات مختلف


کلمات دیگر: