کلمه جو
صفحه اصلی

hunting ground


معنی : شکارگاه
معانی دیگر : نخجیرگاه

انگلیسی به فارسی

شکارگاه


انگلیسی به انگلیسی

• a hunting ground is a place where people who have a particular interest are likely to find something that they are looking for.

مترادف و متضاد

شکارگاه (اسم)
preserve, hunting ground

جملات نمونه

1. Other people's weddings are the perfect hunting ground for ideas.
[ترجمه ترگمان]ازدواج های دیگر افراد، زمین شکار کامل برای ایده ها هستند
[ترجمه گوگل]مراسم عروسی افراد دیگر زمینه ای برای شکار برای ایده ها است

2. These fields served as a hunting ground for the local people.
[ترجمه ترگمان]این زمینه ها به عنوان محل شکار برای مردم محلی عمل می کردند
[ترجمه گوگل]این زمینه ها به عنوان یک منطقه شکار برای مردم محلی خدمت کرده است

3. These waters are a hunting ground for sharks.
[ترجمه ترگمان]این آب ها جای شکار کوسه است
[ترجمه گوگل]این آبها یک زمین شکار برای کوسه ها هستند

4. Crowded markets are a happy hunting ground for pickpockets.
[ترجمه ترگمان]بازارهای درحالظهور یک زمینه شکار شاد برای pickpockets هستند
[ترجمه گوگل]بازارهای پرجمعیت یک منطقه شکار شگفت انگیز برای pickpockets هستند

5. The Sunday antique market is a happy hunting ground for collectors.
[ترجمه ترگمان]بازار باستانی یکشنبه یک زمین شکار شاد برای مجموعه داران است
[ترجمه گوگل]بازار آنتیک یکشنبه، یک منطقه شکار شگفت انگیز برای جمع است

6. Madeira used to be a happy hunting ground for antique collectors.
[ترجمه ترگمان]مادی Madeira برای جمع آوری مجموعه داران عتیقه، یک زمین شکار شاد محسوب می شد
[ترجمه گوگل]مادیرا یک منطقه شکار شگفت انگیز برای جمع آوری عتیقه بود

7. Scandinavia was a happy hunting ground for him and he did the same for Nicolai Gedda.
[ترجمه ترگمان]بر استی که او برای نیکلای زمین شکار خوبی بود و برای نیکلا Gedda نیز همین کار را می کرد
[ترجمه گوگل]اسکاندیناوی یک منطقه شکار شاد برای او بود و همین کار را برای نیکولای گددا هم انجام داد

8. There is also the fertile hunting ground of health.
[ترجمه ترگمان]همچنین زمینه fertile برای شکار نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]همچنین منطقه شکار پرورش دهنده سلامت وجود دارد

9. And here is a beaver, indicating a beaver hunting ground.
[ترجمه ترگمان]و این سگ آبی است که زمین شکار سگ آبی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]و در اینجا یک بیبر است که نشان می دهد زمین شکار بیش از حد

10. The edges of the road are an ideal hunting ground for recyclable bottles and cans.
[ترجمه ترگمان]لبه های جاده یک زمین شکاری ایده آل برای بطری ها و قوطی های قابل بازیافت هستند
[ترجمه گوگل]لبه های جاده یک زمین شکار ایده آل برای بطری های قابل بازیافت و قوطی ها هستند

11. The crowded sales floors are a happy hunting ground for pickpockets.
[ترجمه ترگمان]طبقات پایین فروش، زمین شکار خوبی برای pickpockets هستند
[ترجمه گوگل]طبقه های فروش شلوغ یک زمین شکار شگفت انگیز برای pickpockets است

12. Kang Longsi the hunting ground is half moist upland meadow climatic region.
[ترجمه ترگمان]کانگ Longsi زمین شکار نیمه مرطوب کوهستانی است
[ترجمه گوگل]کانگ Longsi، منطقه شکار، نیمه مرطوب منطقه کوهستانی دره مرجانی است

13. Because the hunting ground here has Tibetan Buddhism temple Kang Longsi acquire fame.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که زمین شکار در اینجا معبد بودایی تبت، کانگ Longsi برای کسب شهرت دارد
[ترجمه گوگل]از آنجا که این منطقه شکارچی، معبد تبتی بودایی، کنگ Longsi، شهرت دارد

14. To critics, The Unicorn is a happy hunting ground for meanings within meanings.
[ترجمه ترگمان]برای منتقدان، اسب تک شاخ یک زمین شکار شاد برای معانی در معانی است
[ترجمه گوگل]برای منتقدان، Unicorn یک منطقه شکار شاد برای معانی در معانی است

پیشنهاد کاربران

منطقه/محل شکار

If you say that a place is a good hunting ground for something, you mean that people who have a particular interest are likely to find something that they want there.
جای خوبی برای . . . است

بهشت کسی بودن ، به طور مثال مارکت جورج بهشت عتیقه دوستان است ( یعنی در این مارکت هر مدل عتیقه ای که دوست دارند پیدا میکنند )


کلمات دیگر: