کلمه جو
صفحه اصلی

humph


معنی : پیف کردن، پیف
معانی دیگر : (ندا به نشان شک یا شگفتی یا تنفر) نه !، ا!، اه !، پیف علامت تردید یا نارضایتی

انگلیسی به فارسی

پیف (علامت تردید یا نارضایتی)، پیف کردن


هومف، پیف کردن


انگلیسی به انگلیسی

حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to express disdain, doubt, surprise, or displeasure.

- Humph, he's the last one I'd have chosen!
[ترجمه ترگمان] هوم! او آخرین کسی است که من انتخاب کرده ام!
[ترجمه گوگل] Humph، او آخرین من که من انتخاب کرده ام!

• nonsense!

مترادف و متضاد

پیف کردن (فعل)
humph

جملات نمونه

1. She didn't humph and went away.
[ترجمه ترگمان]او از جایش تکان نخورد و بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او فریاد زد و رفت

2. Humph, I see you've got yourself some lunch and you haven't made any for the rest of us!
[ترجمه ترگمان]- هوم، می بینم که کمی ناهار خوردی و برای بقیه ما کاری نکردی!
[ترجمه گوگل]هومف، می بینم که شما بعضی از ناهار خود را دریافت کرده اید و برای بقیه ما هیچ کاری نکرده اید!

3. He humphed his doubt.
[ترجمه ترگمان]شک داشت که تردید دارد
[ترجمه گوگل]او شک کرد

4. I like walking on the street humph my own song.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم با آهنگ خودم در خیابان قدم بزنم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم راه رفتن بر روی خیابان را هامف آهنگ من

5. Humph, your family isn't so well off as all that. "
[ترجمه ترگمان]هوم، خانواده تو همه این چیزها را خوب بلد نیست \"
[ترجمه گوگل]Humph، خانواده شما خیلی خوب نیست '

6. "Humph" she said, turning away to steal a glance at the sun, which did look rather bright.
[ترجمه ترگمان]برگشت تا نگاهی به خورشید بیندازد که کمی روشن به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او گفت، 'Humph'، دور زدن به سرقت یک نگاه به خورشید، که به نظر می رسد نسبتا روشن است

7. Humph ! Who believes what you say?
[ترجمه ترگمان]هوم! کی باور داره که تو چی میگی؟
[ترجمه گوگل]هومف چه کسی معتقد است که چه می گوید؟

8. Humph! That makes me so upset! The kitten is so mean!
[ترجمه ترگمان]هوم! ! این منو خیلی ناراحت میکنه بچه گربه این قدر بدجنس است!
[ترجمه گوگل]هومف که من را ناراحت می کند بچه گربه خیلی معنی دارد!

9. Humph, don't tell me you take him at his word!
[ترجمه ترگمان]هوم! به من نگو که او را به حرف خودش می بری!
[ترجمه گوگل]حوصله ندارم، به من بگو که او را در کلام او می گیرید!

10. " Humph, stupid fool!'said Li, shaking his head.
[ترجمه ترگمان]! هوم، احمق احمق \" لی سرش را تکان داد و گفت:
[ترجمه گوگل]لی، سرش را تکان داد گفت: 'هیس، احمق احمق!'

11. Humph! Do you think you are qualified?
[ترجمه ترگمان]هوم! فکر می کنی واجد شرایط هستی؟
[ترجمه گوگل]هومف آیا فکر می کنید واجد شرایط هستید؟

12. Humph! I see one thing,'said Carton.
[ترجمه ترگمان]هوم! کارتن گفت: من یک چیز می بینم
[ترجمه گوگل]هومف من یک چیز را می بینم، گفت: کارتون

13. Elevator operator: Humph! I brought you up didn't I?
[ترجمه ترگمان]هوم! من تو رو بزرگ کردم، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]اپراتور آسانسور: Humph! من تو را به ارمغان آوردم؟

14. Let me be calm, humph!
[ترجمه ترگمان]بگذار من آرام باشم، humph!
[ترجمه گوگل]اجازه دهید آرام باشم، طنز

15. Humph! Well see about that.
[ترجمه ترگمان]هوم! خب، این رو ببین
[ترجمه گوگل]هومف خواهیم دید

پیشنهاد کاربران

هوووف


کلمات دیگر: