1. She didn't humph and went away.
[ترجمه ترگمان]او از جایش تکان نخورد و بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او فریاد زد و رفت
2. Humph, I see you've got yourself some lunch and you haven't made any for the rest of us!
[ترجمه ترگمان]- هوم، می بینم که کمی ناهار خوردی و برای بقیه ما کاری نکردی!
[ترجمه گوگل]هومف، می بینم که شما بعضی از ناهار خود را دریافت کرده اید و برای بقیه ما هیچ کاری نکرده اید!
3. He humphed his doubt.
[ترجمه ترگمان]شک داشت که تردید دارد
[ترجمه گوگل]او شک کرد
4. I like walking on the street humph my own song.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم با آهنگ خودم در خیابان قدم بزنم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم راه رفتن بر روی خیابان را هامف آهنگ من
5. Humph, your family isn't so well off as all that. "
[ترجمه ترگمان]هوم، خانواده تو همه این چیزها را خوب بلد نیست \"
[ترجمه گوگل]Humph، خانواده شما خیلی خوب نیست '
6. "Humph" she said, turning away to steal a glance at the sun, which did look rather bright.
[ترجمه ترگمان]برگشت تا نگاهی به خورشید بیندازد که کمی روشن به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او گفت، 'Humph'، دور زدن به سرقت یک نگاه به خورشید، که به نظر می رسد نسبتا روشن است
7. Humph ! Who believes what you say?
[ترجمه ترگمان]هوم! کی باور داره که تو چی میگی؟
[ترجمه گوگل]هومف چه کسی معتقد است که چه می گوید؟
8. Humph! That makes me so upset! The kitten is so mean!
[ترجمه ترگمان]هوم! ! این منو خیلی ناراحت میکنه بچه گربه این قدر بدجنس است!
[ترجمه گوگل]هومف که من را ناراحت می کند بچه گربه خیلی معنی دارد!
9. Humph, don't tell me you take him at his word!
[ترجمه ترگمان]هوم! به من نگو که او را به حرف خودش می بری!
[ترجمه گوگل]حوصله ندارم، به من بگو که او را در کلام او می گیرید!
10. " Humph, stupid fool!'said Li, shaking his head.
[ترجمه ترگمان]! هوم، احمق احمق \" لی سرش را تکان داد و گفت:
[ترجمه گوگل]لی، سرش را تکان داد گفت: 'هیس، احمق احمق!'
11. Humph! Do you think you are qualified?
[ترجمه ترگمان]هوم! فکر می کنی واجد شرایط هستی؟
[ترجمه گوگل]هومف آیا فکر می کنید واجد شرایط هستید؟
12. Humph! I see one thing,'said Carton.
[ترجمه ترگمان]هوم! کارتن گفت: من یک چیز می بینم
[ترجمه گوگل]هومف من یک چیز را می بینم، گفت: کارتون
13. Elevator operator: Humph! I brought you up didn't I?
[ترجمه ترگمان]هوم! من تو رو بزرگ کردم، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]اپراتور آسانسور: Humph! من تو را به ارمغان آوردم؟
14. Let me be calm, humph!
[ترجمه ترگمان]بگذار من آرام باشم، humph!
[ترجمه گوگل]اجازه دهید آرام باشم، طنز
15. Humph! Well see about that.
[ترجمه ترگمان]هوم! خب، این رو ببین
[ترجمه گوگل]هومف خواهیم دید