کلمه جو
صفحه اصلی

longsome


معنی : طولانی، خسته کننده، مطول، کسالت اور
معانی دیگر : (محلی) طولانی و خسته کننده، طویل، ملالت آور

انگلیسی به فارسی

(محلی) طولانی، مطول، خسته کننده، کسالت اور


طولانی مدت، خسته کننده، طولانی، مطول، کسالت اور


مترادف و متضاد

طولانی (صفت)
age-long, long, lengthy, lengthful, prolix, longsome

خسته کننده (صفت)
prolix, longsome, weary, boring, tedious, monotonous, grueling, tiresome, wearisome, weariful, wearying

مطول (صفت)
detailed, longsome, extended

کسالت اور (صفت)
longsome


کلمات دیگر: