1. Doctors put her on a respirator and wheeled her downstairs to the intensive care unit.
[ترجمه ترگمان]پزشکان او را بر روی دستگاه تنفس مصنوعی نصب کردند و او را به طبقه پایین به بخش مراقبت های ویژه برد
[ترجمه گوگل]پزشکان او را در تنفس قرار دادند و طبقه پایین را به بخش مراقبت های ویژه چرخاندند
2. The baby was immediately put on a respirator.
[ترجمه ترگمان]کودک فورا از ماسک اکسیژن استفاده کرد
[ترجمه گوگل]کودک بلافاصله روی یک تنفس قرار داده شد
3. Doctors put the patient on a respirator.
[ترجمه ترگمان]پزشکان بیمار را بر روی یک ماسک اکسیژن قرار دادند
[ترجمه گوگل]پزشکان بیمار را روی یک تنفس قرار دادند
4. She was put on a respirator .
[ترجمه ترگمان]دستگاه تنفس مصنوعی بهش وصل کرده بود
[ترجمه گوگل]او روی تنفس قرار داده شد
5. He had to be put immediately on a respirator and kept in a special incubator.
[ترجمه ترگمان]او باید فورا روی یک دستگاه تنفسی قرار داده شود و در یک دستگاه انکوباتور خاص نگهداری شود
[ترجمه گوگل]او باید بلافاصله بر روی یک تنفس قرار داده و در یک انکوباتور مخصوص نگهداری شود
6. Amateurism, on a respirator at the time, had been compromised.
[ترجمه ترگمان]amateurism، در زمان تنفس مصنوعی، لو رفته بود
[ترجمه گوگل]آماتوریسم، در آن زمان در معرض تنفس بود، به خطر افتاده بود
7. We liked to return them to the respirator before they were desperate.
[ترجمه ترگمان]ما دوست داشتیم که اونا رو به دستگاه تنفس مصنوعی برگردونیم قبل از اینکه نا امید بشن
[ترجمه گوگل]ما دوست داشتیم آنها را قبل از اینکه ناامید می شدند به تنفس بازگردانند
8. Her reclining wheelchair, a chest respirator, and a small end table for her suction machine stood by.
[ترجمه ترگمان]روی ویلچر لم داده بود و یک دستگاه تنفس مصنوعی و یک میز کوچک آخر برای ماشین ساکشن او در کنار آن ایستاده بود
[ترجمه گوگل]صندلی چرخدار خاموشش، یک دستگاه تنفس قفسه سینه و یک میز انتهایی کوچک برای ماشین مکش آن ایستاده بود
9. Early in the setup of the Northwest Respirator Center he hired Dunning to work as his part-time associate director.
[ترجمه ترگمان]اوایل راه اندازی مرکز respirator شمال غربی، او Dunning را استخدام کرد تا به عنوان هم کار نیمه وقت خود کار کند
[ترجمه گوگل]او در اوایل تاسیس مرکز تنفس شمال غربی، Dunning را استخدام کرد تا به عنوان مدیر مدرسه نیمه وقت خود کار کند
10. Side by side, respirator patients provided comfort, encouragement, and community for one another.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، بیماران با ماسک اکسیژن، راحتی، تشویق و جامعه را برای یکدیگر فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]در کنار آن، بیماران تنفسی راحتی، تشویق و جامعه را برای یکدیگر فراهم کردند
11. At a recent show a motorised respirator was retailing at between £280 and £300.
[ترجمه ترگمان]در یک نمایش اخیر، یک دستگاه تنفسی motorised بین ۲۸۰ پوند و ۳۰۰ پوند به فروش گذاشته شد
[ترجمه گوگل]در یک نمایش اخیر، یک دستگاه تنفسی موتوری در بین 280 تا 300 پوند فروخته شد
12. To switch off the respirator otherwise is impermissible.
[ترجمه ترگمان]خاموش کردن the غیر مجاز است
[ترجمه گوگل]برای غیرفعال کردن تنفس در غیر این صورت مجاز نیست
13. The respirator worked by alternately pressing on the chest and lifting to bring air in and out.
[ترجمه ترگمان]ماسک اکسیژن به طور متناوب روی سینه فشار می آورد و بلند می شد تا هوا را به داخل و بیرون بیاورد
[ترجمه گوگل]تنفس با جایگزینی فشار دادن بر روی قفسه سینه و بلند کردن کار می کند تا هوا را داخل و خارج کند
14. Dad shouted orders as he secured the respirator and began pumping it.
[ترجمه ترگمان]پدر دستور داد که دستگاه تنفس مصنوعی را تامین کند و شروع به تلمبه زدن کرد
[ترجمه گوگل]پدران دستور داد تا لباسش را تسلیم کند و آن را پمپاژ کرد