کلمه جو
صفحه اصلی

guitar


معنی : گیتار، عود شش سیمه، گیتار زدن
معانی دیگر : (موسیقی) گیتار

انگلیسی به فارسی

(موسیقی) عود شش سیمه، گیتار، گیتار زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a stringed musical instrument with a large soundbox, a long fretted neck, and five, six, or twelve strings that are strummed or plucked.

(2) تعریف: a similar instrument that is electronically amplified; electric guitar.

• six or twelve-stringed musical instrument with a long fretted neck
a guitar is a wooden musical instrument with six strings which are plucked or strummed.

مترادف و متضاد

گیتار (اسم)
cittern, cithern, guitar

عود شش سیمه (اسم)
guitar

گیتار زدن (فعل)
guitar

جملات نمونه

1. a guitar player with a delicate touch
گیتار زن که با ظرافت می نوازد

2. electric guitar
گیتار برقی

3. ahmad was thrumming a guitar
احمد داشت گیتار می زد.

4. she began plucking the guitar
شروع کرد به گیتار زدن.

5. she can pick a guitar with great skill
می تواند با مهارت زیادی گیتار بزند.

6. some string instruments like guitar are to be fingered
برخی سازهای زهی مثل گیتار با انگشت نواخته می شوند.

7. rahmat twanged away at his guitar
رحمت به نواختن گیتار خود پرداخت.

8. she started plunking the (strings on the) guitar
شروع کرد به گیتار زدن.

9. Let's do a straight swap?your guitar for my bike.
[ترجمه ترگمان]بیا یه مبادله مستقیم بکنیم؟ guitar برای bike
[ترجمه گوگل]بیایید جابجایی مستقیم انجام دهیم گیتار شما برای دوچرخه من

10. He was singing to the guitar.
[ترجمه علی مهنانی] او با گیتار اواز خواند
[ترجمه ترگمان]داشت برای گیتار آواز می خواند
[ترجمه گوگل]او به گیتار آواز خواند

11. The guitar plugs into this amplifier.
[ترجمه ترگمان]گیتار به این تقویت کننده وارد می شود
[ترجمه گوگل]گیتار به این آمپلی فایر وصل می شود

12. You didn't just schlep your guitar around from folk club to folk club.
[ترجمه ترگمان]تو این guitar رو از کلوب مردم به کلوب شبانه دعوت نکردی
[ترجمه گوگل]شما فقط گیتار خود را از باشگاه فولکلور به باشگاه فولکلور خارج نکردید

13. He plays folk music with guitar accompaniment.
[ترجمه ترگمان]او با نواختن گیتار موسیقی مردم را بازی می کند
[ترجمه گوگل]او موسیقی محلی را با همراهی گیتار پخش می کند

14. The band played the guitar while we danced.
[ترجمه ترگمان]نوازندگان در حین رقص گیتار می نواختند
[ترجمه گوگل]گروه ما گیتار را در حالی که رقص کردیم، پخش کردیم

15. The song is a fiery mix of twanging guitar with relentless drumming.
[ترجمه ترگمان]آهنگ یک مخلوط آتشین گیتار همراه با طبل زدن بی رحمانه است
[ترجمه گوگل]این ترانه ترکیبی از درخشان از گیتار است که با موسیقی بی نظیر است

16. His new guitar is a very expensive beast.
[ترجمه ترگمان] گیتار جدیدش یه حیوون گرونه
[ترجمه گوگل]گیتار جدید او یک حیوان گرانقیمت است

17. I've had to unlearn the way I played guitar since I started taking formal lessons.
[ترجمه ترگمان]از وقتی شروع به درس خوندن کردم مجبور شدم از این راه به بعد گیتار می زدم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم از این که گیتار را شروع کردم درس های رسمی گرفتم

18. Someone was twanging a guitar in the next room.
[ترجمه ترگمان]کسی در اتاق مجاور گیتار می زد
[ترجمه گوگل]در اتاق بعدی یک نفر گیتار بود

پیشنهاد کاربران

گیتار

گیتاریدَن. گیتار نواختن.

گیتار یا گویِ تار ( با توجه به نوشتار انگلیسی آن ) واژه ای پارسی است و زریاب ( سازنده ی گیتار ) آن را به اینگونه نام گذاری نموده است.


کلمات دیگر: