کلمه جو
صفحه اصلی

forester


معنی : جنگل نشین، جانور جنگلی، جنگل بان
معانی دیگر : جنگل دار، مامور جنگل بانی، (انسان یا جانور) جنگل زی، جنگلی، سی اس فورستر (نویسنده ی انگلیسی)

انگلیسی به فارسی

جنگلبان، جنگل نشین، جانور جنگلی


جنگلدار، جنگل نشین، جانور جنگلی، جنگل بان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an expert in forestry science.

(2) تعریف: one employed to plant, tend, or supervise a forest.

• woodsman; expert in forestry; person responsible for the maintenance of a forest; animal living in a forest; type of kangaroo
a forester is a person whose job is to look after the trees in a forest and to plant new ones.

مترادف و متضاد

جنگل نشین (اسم)
forester, woodman

جانور جنگلی (اسم)
forester

جنگل بان (اسم)
ranger, forester, woodman, woodsman

جملات نمونه

1. Forester stared at his car, trembling with rage.
[ترجمه ترگمان]forester به ماشینش خیره شده بود و از شدت خشم می لرزید
[ترجمه گوگل]فریستر با ماشینش خیره شد و با خشم خیره شد

2. He was himself master forester of Rossendale, and Pilkington was his chamberlain.
[ترجمه ترگمان]او خود ارباب جنگل بان و پیل کینگ تون بود
[ترجمه گوگل]او خود ارباب جنگل رشتندل بود، و Pilkington همسرش بود

3. Forester was waiting there, and he looked tired and worn.
[ترجمه ترگمان]forester آنجا منتظر بود و خسته و کوفته به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]جنگجو در انتظار بود و خسته و پوشیده بود

4. Forester sensed a worm of tension, deep in his belly and fighting to get free.
[ترجمه ترگمان]سفیرا یک کرم تنش را حس کرد، عمیقا در شکمش قرار داشت و برای رهایی از آن مبارزه می کرد
[ترجمه گوگل]فورستر یک کرم تنش را احساس کرد، عمیق در شکمش و مبارزه برای آزاد کردن

5. I am a retired forester and in September will be 70 years old.
[ترجمه ترگمان]من یک جنگل بان بازنشسته هستم و در ماه سپتامبر ۷۰ سال سن دارم
[ترجمه گوگل]من یک جنگل بازنشسته هستم و در ماه سپتامبر 70 ساله خواهد بود

6. If the forester finds green wood in your woodpile, you're in serious trouble.
[ترجمه ترگمان]اگر جنگل بان چوب سبزی را در woodpile پیدا کند، تو دردسر بزرگی افتادی
[ترجمه گوگل]اگر جنگل در چوب چوبی خود را درخت سبز پیدا کند، شما در معرض مشکلات جدی هستید

7. Forester had an idea of how he might get the additional information, but it would have to wait until tomorrow.
[ترجمه ترگمان]Forester ایده ای درباره نحوه بدست آوردن اطلاعات اضافی داشت، اما باید تا فردا صبر می کرد
[ترجمه گوگل]فریستر ایده ای را درباره چگونگی کسب اطلاعات بیشتر داشت، اما باید فردا صبر کند

8. It is with this basic contradiction that Forester avoided sentimentality.
[ترجمه ترگمان]با این تناقض اساسی است که Forester از ابراز احساسات پرهیز می کند
[ترجمه گوگل]با این تضاد اولیه که فیشر از احساس احساسات اجتناب کرد

9. Forester was staring at the cottages and the cars, his fists bunched up hard, trembling with rage.
[ترجمه ترگمان]forester به کلبه ها و اتومبیل ها خیره شده بود و مشت هایش را به شدت تکان می داد و از شدت خشم می لرزید
[ترجمه گوگل]فیشر در کلبه ها و ماشین ها خیره شده بود، مشت هایش به سختی خم شد و با خشم لرزید

10. Mr. Forester. When do we expect you to come?
[ترجمه ترگمان]\"آقای\" forester کی انتظار داریم که تو بیای؟
[ترجمه گوگل]آقای فورستر وقتی ما انتظار داریم که شما بیایید؟

11. Professional forester Kirk Hansen consults with small woodlot owners.
[ترجمه ترگمان]جنگل بان حرفه ای، کیرک هانسن با مالکین کوچک woodlot مشورت می کند
[ترجمه گوگل]کارشناسی ارشد حرفه ای کرک هانسن با صاحبان چوب چوب کوچک مشورت می کند

12. Beyond the outstanding visibility, the Forester has the most cargo capacity of the group and roomy rear seats.
[ترجمه ترگمان]فراتر از قابلیت دید برجسته، Forester بیش ترین ظرفیت باربری گروه و صندلی های عقب دار را دارد
[ترجمه گوگل]فراتر از دید قابل توجهی، Forester دارای بیشترین ظرفیت باربری این گروه و صندلی های عقب مجاور است

13. Seeing this, the forester also stopped.
[ترجمه ترگمان]جنگل بان همین که این منظره را دید، توقف کرد
[ترجمه گوگل]مشاهده این وضعیت، جنگل نیز متوقف شد

14. Here is the application that will help forester in collecting some data relating to forest enventory.
[ترجمه ترگمان]این برنامه ای است که به جنگل بان در جمع آوری اطلاعات مربوط به enventory جنگل کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در اینجا برنامه ای است که به فورسچر در جمع آوری برخی از اطلاعات مربوط به حوزه جنگل کمک خواهد کرد


کلمات دیگر: