کلمه جو
صفحه اصلی

fogy


معنی : ادم قدیمی، ادم عقب مانده و کهنه پرست، ادم قدیمی مسلک
معانی دیگر : قدیمی مسلک، آدم امل، کهنه پرست، fogey : ادم عقب مانده وکهنه پرست

انگلیسی به فارسی

( fogey =) آدم عقب مانده وکهنه پرست، آدم قدیمی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: fogeys, fogies
مشتقات: fogyish (adj.), fogyism (n.)
• : تعریف: someone who has old-fashioned habits, beliefs, or ideas, esp. someone who is also boring (usu. prec. by old).
متضاد: modern

- What an old fogy that professor is.
[ترجمه ترگمان] پروفسور مک گوناگال گفت: - این پروفسور مک گوناگال چقدر پیر شده
[ترجمه گوگل] یک رویا قدیمی که استاد است

• conservative, old-fashioned person, person who dislikes change

مترادف و متضاد

ادم قدیمی (اسم)
fogy, fogey

ادم عقب مانده و کهنه پرست (اسم)
fogy, fogey

ادم قدیمی مسلک (اسم)
fuddy-duddy, fogy

جملات نمونه

1. he is an old fogy who can't stand to hear modern music
او آدمی کهنه پرست است و تاب شنیدن موسیقی امروزی را ندارد.

2. The party is run by a bunch of old fogies who resist progress.
[ترجمه ترگمان]گروه توسط یک دسته از fogies قدیمی که در برابر پیشرفت مقاومت می کنند اداره می شود
[ترجمه گوگل]حزب توسط یک دسته از فجیع های قدیمی که در برابر پیشرفت مقاومت می کنند، اداره می شود

3. Not all popular writers were the old fogy of the feudalist society and many of them were influenced by Western ideology and some of them were even revolutionaries.
[ترجمه ترگمان]نه همه نویسندگان محبوب، fogy قدیمی جامعه feudalist بودند و بسیاری از آن ها تحت تاثیر ایدئولوژی غربی بودند و برخی از آن ها حتی انقلابیون بودند
[ترجمه گوگل]نه همه نویسندگان محبوب، فانتزی قدیمی جامعه فئودالی بودند و بسیاری از آنها تحت تأثیر ایدئولوژی غرب بودند و بعضی از آنها حتی انقلابیون بودند

4. Because of his fogy ideas, Old Tom brought the house about his ears.
[ترجمه ترگمان]به خاطر ایده های fogy، تام پیر خانه را در گوش های خود پیچیده بود
[ترجمه گوگل]با توجه به ایده های وحشیانه او، قدیمی تام خانه را در مورد گوش هایش آورد

5. I'm a bit of an old fogy.
[ترجمه ترگمان]من یک خرده از an قدیمی هستم
[ترجمه گوگل]من کمی عجیب و غریب قدیمی هستم

6. I hope you like old fogy food.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم غذای کهنه fogy دوست داشته باشی
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که غذای قدیمی رو دوست داری

7. I don't want to sound like I'm some old fogy.
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم به نظر برسد که من یک fogy پیر هستم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم به نظر برسم که من برخی از قدیمی ها را دوست دارم

8. We cannot guarantee the punctual arrival of trains in fogy weather.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم ورود دقیق قطارها را در آب و هوای fogy تضمین کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمیتوانیم ورود قطعی قطارها را در آب و هوای مهیج تضمین کنیم

9. Not only the gold domestic player so, the old fogy attempts the branch also in a counter - attack, because Press special returns to base becomes fast indecisive.
[ترجمه ترگمان]نه تنها بازیکن داخلی، بلکه the قدیمی نیز در مقابل حمله متقابل نیز تلاش می کند، چون بازگشت ویژه مطبوعات به پایگاه به سرعت تصمیم گیری می شود
[ترجمه گوگل]نه تنها بازیگر داخلی طلا، درنتیجه قدیمی نیز این شاخه را در یک ضد حمله نیز دنبال می کند، زیرا بازگشت ویژه به پایگاه، به سرعت ناپایدار می شود

10. One online pundit said that Obama sounded "like a grumpy old man. " Another suggested that in criticizing technology he was acting like an "old fogy.
[ترجمه ترگمان]یک متخصص آنلاین گفت که اوباما مانند یک پیرمرد ناراضی به نظر می رسید و دیگری پیشنهاد کرد که در انتقاد از فن آوری، او مانند یک \"fogy پیر\" عمل می کند
[ترجمه گوگل]یک خبرنگار آنلاین گفت که اوباما 'مانند یک مرد پیرمرد خشمگین' را صدا کرد یکی دیگر از این پیشنهاد کرد که در انتقاد از تکنولوژی او به عنوان 'قدیمی فتنه' عمل می کرد

11. Liu Lichang is an ancient street. It is famous for old fogy.
[ترجمه ترگمان]لیو Lichang یک خیابان باستانی است این برای fogy پیر معروف است
[ترجمه گوگل]لیو لیچانگ یک خیابان باستانی است معروف است که برای فضولات قدیمی است

He is an old fogy who can't stand to hear modern music.

او آدمی کهنه‌پرست است و تاب شنیدن موسیقی امروزی را ندارد.


پیشنهاد کاربران

مه آلود


کلمات دیگر: