کلمه جو
صفحه اصلی

midwinter


معنی : چله زمستان، وسط زمستان، انقلاب زمستانی
معانی دیگر : وابسته به وسط زمستان، میان زمستانی، چله ی زمستان

انگلیسی به فارسی

وسط زمستان، چله زمستان، انقلاب زمستانی


انگلیسی به انگلیسی

• middle of the winter
occurring in the middle of the winter; of or pertaining to the middle of the winter
midwinter is the period in the middle of the winter.

مترادف و متضاد

چله زمستان (اسم)
midwinter

وسط زمستان (اسم)
midwinter

انقلاب زمستانی (اسم)
midwinter

جملات نمونه

1. midwinter vacations
تعطیلات میان زمستانی

2. Temperatures can drop well below freezing in midwinter.
[ترجمه ترگمان]دمای هوا ممکن است در اواسط زمستان به خوبی یخ بزند
[ترجمه گوگل]در اواسط زمستان درجه حرارت می تواند خیلی پایین تر از انجماد باشد

3. It was impossible to walk the route in midwinter.
[ترجمه ترگمان]راه رفتن در وسط زمستان غیرممکن بود
[ترجمه گوگل]این مسیر در وسط آب و هوا غیر ممکن بود

4. They celebrate midwinter by lighting candles.
[ترجمه ترگمان]آن ها اواسط زمستان را با نور شمع های روشن جشن می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها با شمع روشنایی به زاد و ولد می پردازند

5. The mountains look beautiful in midwinter.
[ترجمه ترگمان]کوه ها در اواسط زمستان زیبا به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]کوه ها در زمستان به زیبایی نگاه می کنند

6. Midwinter came into the frame of the door and turned back to the room beyond to clap gently with his white-gloved hands.
[ترجمه ترگمان]midwinter وارد چارچوب در شد و به طرف اتاق برگشت تا با دست دستکش سفید خود دست بزند
[ترجمه گوگل]Midwinter به قاب درب وارد شد و به پشت اتاق برگشت و به آرامی با دست های سفید پوشانده اش چسبیده بود

7. Lain's Barn is the perfect setting for Midwinter merchants, selling everything from weapons to costume.
[ترجمه ترگمان]بارن برای بازرگانان midwinter عالی است و همه چیز را از اسلحه به لباس مبدل می سازد
[ترجمه گوگل]انبار لاین، مناسب برای تجار نیمه درخشان است، فروش همه چیز از سلاح به لباس

8. The old man - General Midwinter - has got a private suite at seven floors below ground level.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد - ژنرال midwinter - یک مجموعه خصوصی در هفت طبقه زیر سطح زمین دارد
[ترجمه گوگل]پیرمرد - عمومی میدوی کمر - دارای یک مجموعه خصوصی در هفت طبقه زیر سطح زمین است

9. Midwinter does not restrict his discussion of domestic help to private householders.
[ترجمه ترگمان]midwinter بحث خود در مورد کمک داخلی به مالکان خصوصی را محدود نمی کند
[ترجمه گوگل]Midwinter بحث خود را در مورد کمک های داخلی به افراد خصوصی محدود نمی کند

10. They crossed the Great Smoky Mountains in midwinter.
[ترجمه ترگمان]از کوه های عظیم Smoky در اواسط زمستان گذشتند
[ترجمه گوگل]آنها در اواسط زمستان از کوههای بزرگ اسموکی عبور کردند

11. They lay their eggs in midwinter, incubating their eggs and chicks through many blizzards.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ ها را در چله زمستان فرو کردند و تخم و جوجه ها را در میان طوفان و برف فرو کردند
[ترجمه گوگل]آنها تخم های خود را در میان بادام زمینی گذاشتند و جوجه ها و جوجه های خود را از طریق بسیاری از آفتاب ها انکوبی می کردند

12. Midwinter ski conditions prevail most times here, since the area receives well more than 200 inches of natural snow yearly.
[ترجمه ترگمان]شرایط اسکی midwinter اغلب اوقات در اینجا شایع است، چرا که این منطقه سالانه بیش از ۲۰۰ اینچ برف طبیعی را دریافت می کند
[ترجمه گوگل]شرایط اسکی midwinter اغلب در اینجا غالب است، زیرا این منطقه سالانه به میزان بیش از 200 اینچ برفی طبیعی دریافت می کند

13. Above the Trans-Alaska Pipeline in midwinter, sundogs meld into a halo around the sun.
[ترجمه ترگمان]در بالای خط لوله گذرنده از آلاسکا در اواسط زمستان، sundogs با هاله ای پیرامون خورشید ترکیب می شود
[ترجمه گوگل]بالای خط لوله Trans-Alaska در اواسط زمستان، سوگند به هاله در اطراف خورشید فرو می ریزد

14. It was midwinter. Many trees were denuded of leaves.
[ترجمه ترگمان]وسط زمستان بود بسیاری درختان باقی مانده بودند
[ترجمه گوگل]این midwinter بود بسیاری از درختان از برگ ها جدا شده بودند

15. The weather can be very clear and bright in midwinter.
[ترجمه ترگمان]هوا در اواسط زمستان بسیار صاف و روشن خواهد بود
[ترجمه گوگل]آب و هوا می تواند بسیار روشن و روشن در midwinter

midwinter vacations

تعطیلات میان زمستانی



کلمات دیگر: