معنی : کدبانو، زن خانه دار، سوزن دان
معانی دیگر : خانه دار، خانم خانه
کدبانو، سوزن دان، زن خانه دار، خانم خانه
خانم خانه دار، زن خانه دار، خانم خانه، کدبانو، سوزن دان
wife
Synonyms: mistress of the house, lady of the house, home economist, home engineer, homemaker, family manager, wife and mother
Being a housewife with five children is not an easy task.
خانهداری با پنج تا بچه کار آسانی نیست.