کلمه جو
صفحه اصلی

housewife


معنی : کدبانو، زن خانه دار، سوزن دان
معانی دیگر : خانه دار، خانم خانه

انگلیسی به فارسی

کدبانو، سوزن دان، زن خانه دار، خانم خانه


خانم خانه دار، زن خانه دار، خانم خانه، کدبانو، سوزن دان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: housewives
• : تعریف: a married woman whose primary occupation is managing the cooking, cleaning, and other necessary duties of her family's household.

• homemaker, married woman who manages her home full time (as opposed to working full-time outside the home)
a housewife is a married woman who does not have a job outside her home.

مترادف و متضاد

کدبانو (اسم)
mistress, dame, housewife, matron

زن خانه دار (اسم)
housewife, matron

سوزن دان (اسم)
housewife, needle case

wife


Synonyms: mistress of the house, lady of the house, home economist, home engineer, homemaker, family manager, wife and mother


جملات نمونه

1.
کدبانو،زن خانه

2. a neat housewife
کدبانوی تر و تمیز

3. a thrifty housewife
کدبانوی صرفه جو

4. a tidy housewife
کدبانوی منظم

5. being a housewife with five children is not an easy task
خانه داری با پنج تا بچه کار آسانی نیست.

6. she is a very economical housewife
او خانه دار بسیار صرفه جویی است.

7. the day-to-day chores of a housewife
زحمات روزانه ی یک زن خانه دار

8. the ordinary tasks of a housewife
کارهای روزمره ی یک کدبانو

Being a housewife with five children is not an easy task.

خانه‌داری با پنج تا بچه کار آسانی نیست.


پیشنهاد کاربران

خدمتکار

زن بیکار

خانوم خانه دار
کد بانو
خانوم خانه
سورن دان
مادر خانه دار
خانمی که خانه را تمیز می کند و به نظم و نظام خانه رسیدگی می کند

کد بانو سوزن دان خانم خانه

خانه دار

housewife ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: خانه دار 2
تعریف: زنی که شغل اصلی او مراقبت از خانواده است و هیچ گونه مزدی در برابر کاری که در خانه انجام می دهد، نمی گیرد


کلمات دیگر: