کلمه جو
صفحه اصلی

migraine


معنی : سردرد، میگرن، مرض سر درد، حمله سر درد
معانی دیگر : (پزشکی) درد نیمسر، صداع، سردرد شدید (که معمولا محدود به یک طرف سر است)، مر­ سر درد

انگلیسی به فارسی

مرض سر درد، حمله سر درد، میگرن


میگرن، سردرد، مرض سر درد، حمله سر درد


انگلیسی به انگلیسی

• severe recurrent headache
migraine is a painful headache that makes you feel very ill.

مترادف و متضاد

سردرد (اسم)
headache, migraine

میگرن (اسم)
migraine

مرض سر درد (اسم)
migraine

حمله سر درد (اسم)
migraine

جملات نمونه

1. He developed a severe migraine headache.
[ترجمه ترگمان]سردرد شدیدی به سراغش آمد
[ترجمه گوگل]او سردرد شدید میگرن را ایجاد کرد

2. Severe migraine can be treated with a drug which constricts the blood vessels.
[ترجمه ترگمان]میگرن شدید را می توان با دارویی که رگ های خونی را آلوده می کند، درمان کرد
[ترجمه گوگل]میگرن شدید می تواند با یک داروی تسکین دهنده رگ های خونی درمان شود

3. Other causes of migraine are VDU screens and strip-lighting.
[ترجمه ترگمان]دلایل دیگر میگرن، پرده های VDU و نورپردازی نواری هستند
[ترجمه گوگل]علل دیگر میگرن عبارتند از: صفحه نمایش VDU و نورپردازی نوار

4. Do you suffer from migraine?
[ترجمه ترگمان]تو از میگرن رنج می کشی؟
[ترجمه گوگل]آیا از میگرن رنج می برید؟

5. Nausea, diarrhoea, and vomiting may accompany migraine.
[ترجمه ترگمان]اسهال، اسهال و استفراغ ممکن است همراه میگرن همراه شوند
[ترجمه گوگل]تهوع، اسهال، و استفراغ ممکن است همراه با میگرن باشد

6. These symptoms are particularly associated with migraine headaches.
[ترجمه ترگمان]این علائم به ویژه با سردردهای میگرن مرتبط هستند
[ترجمه گوگل]این علائم به ویژه با سردرد میگرنی مرتبط است

7. Even the smell of oranges can trigger his migraine.
[ترجمه ترگمان]حتی بوی پرتقال می تواند میگرن او را تحریک کند
[ترجمه گوگل]حتی بوی پرتقال می تواند باعث میگرن شود

8. She is exhausted from migraine headaches and lack of sleep; the lines on her face have deepened.
[ترجمه ترگمان]از سردرد میگرن و عدم خواب خسته شده است؛ خطوط روی صورتش عمیق تر شده اند
[ترجمه گوگل]او از سردرد میگرنی و کمبود خواب خسته شده است؛ خطوط صورتش عمیق تر شده است

9. It is differentiated from migraine by the paroxysmal occurrence of the latter.
[ترجمه ترگمان]این بیماری از میگرن با رخداد مکرر دومی فرق می کند
[ترجمه گوگل]از بیماری میگرن با وقوع پراکسی ملامیدگی آن متفاوت است

10. Associated vomiting and photophobia. Family history of migraine.
[ترجمه ترگمان]استفراغ و استفراغ تاریخچه خانوادگی میگرن
[ترجمه گوگل]استفراغ مرتبط با آن و فتوفوبیا سابقه خانوادگی میگرن

11. I'm getting a migraine.
[ترجمه ترگمان]دارم میگرن می گیرم
[ترجمه گوگل]من میگرن دارم

12. The seventh-grader at Stapley Junior High School suffered migraine headaches and often missed school.
[ترجمه ترگمان]دانش آموز کلاس هفتم در دبیرستان Stapley Junior دچار سردردهای میگرنی شده بود و اغلب به مدرسه نرفته بود
[ترجمه گوگل]گرند هفتم در دبیرستان Stapley دچار سردرد میگرنی شد و اغلب مدرسه را از دست داد

13. One-Sided Headache Cluster and migraine headaches are characteristically unilateral.
[ترجمه ترگمان]سردرد Sided و سردردهای میگرن به طور خاص یک جانبه هستند
[ترجمه گوگل]سردرد یک طرفه و سردرد میگرنی عمدتا یک طرفه است

14. He was suffering from frequent migraine attacks and had persistent desert sores which refused to heal.
[ترجمه ترگمان]او از حملات مکرر میگرن رنج می برد و زخم های مداوم صحرایی داشت که التیام آن ها را نپذیرفت
[ترجمه گوگل]او از حملات میگرنی مکرر رنج می برد و دارای زخم های پایدار و بی روح بود که از بهبودی رنج می برد

پیشنهاد کاربران

Migraine : میگرن - سر درد شدید
تلفظ : mai grein
Raging migrane : میگرن حاد و شدید
با کلمه زیر اشتباه نگیرید :
Migrant : مهاجر

migraine ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: میگرن
تعریف: عارضه ای عموماً وراثتی که شامل حملات دوره ای سردردهای رگ زاد یک طرفه در ناحیۀ گیجگاهی می شود


کلمات دیگر: