کلمه جو
صفحه اصلی

gunfire


معنی : تیر اندازی
معانی دیگر : آتش، گلوله افکنی، شلیک، شلیک توپ، توپ بامدادیاشام، تیراندازی باتفنگ یاتوپ

انگلیسی به فارسی

تیر اندازی


تیراندازی، تیر اندازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the firing of a gun.

• firing of guns
gunfire is the repeated shooting of guns.

مترادف و متضاد

تیر اندازی (اسم)
archery, gunfire, gunshot, gunnery, musketry

shot


Synonyms: shots, shooting, cannonading, bombardment, artillery, volley, discharge, enfilade, detonation, blast, firing, burst, thunder, crackle, barrage, salvo


جملات نمونه

1. sporadic gunfire
تیراندازی پراکنده

2. staccato gunfire
تیر اندازی نا پیوسته

3. the sound of gunfire
صدای شلیک تفنگ

4. the distant crackle of gunfire
صدای گرپ گرپ تیراندازی از دور

5. she started at the sound of gunfire
از (شنیدن) صدای تیریکه خورد.

6. to dissipate enemy forces by concentrated gunfire
با آتش متمرکز نیروهای دشمن را متفرق کردن

7. half of our soldiers were mowed down by intense gunfire
تیراندازی شدید نیمی از سربازان ما را درو کرد.

8. They were awakened by the sound of gunfire.
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک گلوله از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]آنها توسط صدای تیراندازی بیدار شدند

9. Occasional bursts of gunfire are a reminder that the rebels are still active.
[ترجمه ترگمان]انفجار اتفاقی گلوله یادآور این است که شورشیان هنوز فعال هستند
[ترجمه گوگل]انفجار های گاه به گاه یادآوری می کنند که شورشیان هنوز فعال هستند

10. Seventy protesters were killed by indiscriminate gunfire.
[ترجمه ترگمان]هفتاد معترض در تیراندازی های بی هدف کشته شدند
[ترجمه گوگل]هفتاد معترض به وسیله تیراندازی بی نظیر کشته شدند

11. At the sound of gunfire the horse suddenly broke into a gallop.
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای شلیک اسب ناگهان چهار نعل به گوش رسید
[ترجمه گوگل]در حین صدای تیراندازی، اسب به طور ناگهانی به گله افتاد

12. The sound of gunfire was too close for comfort.
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک گلوله بیش از حد به او نزدیک بود
[ترجمه گوگل]صدای تیراندازی برای راحتی خیلی نزدیک بود

13. He died of starving oxygen but not from gunfire.
[ترجمه ترگمان]او در اثر گرسنگی از گرسنگی مرد، اما نه از شلیک گلوله
[ترجمه گوگل]او از گرسنگی اکسیژن، اما نه از آتش زدن، مرد

14. Gunfire was heard at an army base close to the airport.
[ترجمه ترگمان]تیراندازی در یک پایگاه نظامی در نزدیکی فرودگاه شنیده شد
[ترجمه گوگل]Gunfire در پایگاه ارتش نزدیک فرودگاه بود

15. The sound of gunfire made the crowd scatter in all directions.
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک گلوله باعث شد که جمعیت به هر سو پراکنده شوند
[ترجمه گوگل]صدای تیراندازی باعث شد که جمعیت در همه جهات پراکنده شود

16. The soldiers stood firm under gunfire of the enemy.
[ترجمه ترگمان]سربازان در زیر رگبار دشمن ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]سربازان تحت تیراندازی دشمن ایستاده بودند


کلمات دیگر: