1. Stop footling about, we have serious work to do.
[ترجمه ترگمان]این کار را متوقف کنید، ما کاره ای جدی داریم که باید انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما را متوقف کن تا کار جدی انجام دهیم
2. He could always do something useful instead of wasting my time with footling queries.
[ترجمه ترگمان]او همیشه می تواند به جای هدر دادن وقت خود با پرس و جوها، کار مفیدی انجام دهد
[ترجمه گوگل]او همیشه می تواند به جای صرف وقت من با پرس و جو های پاکتی چیزی مفید انجام دهد
3. Time after time they came with the same footling complaints.
[ترجمه ترگمان]زمان بعد با همان شکایات footling به سراغش آمد
[ترجمه گوگل]پس از مدتی آنها با همان شکایات پائین آمدند
4. When you're older, you'll be sorry that you footled away your youth instead of preparing for a profession.
[ترجمه ترگمان]وقتی بزرگ تر شدی، متاسف خواهی شد که به جای آماده شدن برای یک شغل، جوانی خود را از دست دادی
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما بزرگتر هستید، متاسف خواهید شد که شما جوانان خود را به جای آماده کردن حرفه ای کنار گذاشتهاید
5. I wish he would not footle about so much.
[ترجمه ترگمان]ای کاش از این کار خوشش نمی آمد
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که او در مورد خیلی چیزها نگران نباشد
6. Not arrogate to oneself professions9 see joke : My friendly mouth is stupid very, often say the footle that a few your people find both funny and annoying .
[ترجمه ترگمان]نه برای آن که خود را گول بزنند؛ دهان مهربان من احمقانه است، اغلب می گویند که چند نفر شما هم بامزه و آزار دهنده هستند
[ترجمه گوگل]نه به حرفه های خود اعتماد ندارید 9 شوخی را ببینید: دهان دوستانه من بسیار احمقانه است، اغلب می گویند که پایه ای که چند نفر از شما می بینند، خنده دار و مزاحم هستند