کلمه جو
صفحه اصلی

husbandry


معنی : کشاورزی، فلاحت، باغبانی، کشتکاری
معانی دیگر : پرورش، - پروری، صرفه جویی، اندوزگری، اندوزش، برزگری

انگلیسی به فارسی

کشاورزی، کشتکاری، فلاحت، باغبانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the cultivation of land and raising of crops and farm animals; farming.
مشابه: agriculture

(2) تعریف: the science of raising farm animals and crops.
مشابه: agriculture

(3) تعریف: the careful, economical management of resources.
مشابه: economy, thrift

• agriculture, farming; frugality, thriftiness; management of resources
husbandry is farming, especially when it is done carefully and well.

مترادف و متضاد

کشاورزی (اسم)
agriculture, agronomy, tillage, husbandry, arboretum

فلاحت (اسم)
agriculture, husbandry

باغبانی (اسم)
husbandry, hush, gardening

کشتکاری (اسم)
husbandry

farming


Synonyms: agriculture, tillage, land management


management of one's private affairs


Synonyms: home management, budgeting, housekeeping, management, managership, administration


thrift


Synonyms: providence, thriftiness, economy, frugality, conservation


جملات نمونه

1. animal husbandry
دام پروری

2. the husbandry of the country's water resources
سرپرستی دقیق منابع آبی کشور

3. by careful husbandry they lived through the drought
با صرفه جویی کامل خشکسالی را طی کردند.

4. Borrowing dulls the edge of husbandry.
[ترجمه ترگمان]قرض کردن لبه کشاورزی را تسکین می دهد
[ترجمه گوگل]وام گرفتن از لبه پرورش دام می شود

5. Animal husbandry on the grassland is developing rapidly.
[ترجمه ترگمان]پرورش حیوانات در مراتع به سرعت در حال توسعه است
[ترجمه گوگل]دامپروری در چمنزار به سرعت در حال توسعه است

6. He gave a lecture on crop and animal husbandry.
[ترجمه ترگمان]او برای کشت و پرورش حیوانات سخنرانی کرد
[ترجمه گوگل]او سخنرانی در مورد محصول و حیوانات داد

7. Through careful husbandry we survived the hard winter.
[ترجمه ترگمان]از طریق husbandry، ما از زمستان سخت جان سالم به در بردیم
[ترجمه گوگل]از طریق مراقبت دقیق ما از زمستان سخت جان سالم به در بردیم

8. Let us examine the evolution of animal husbandry in the light of these three great, if harsh, truths.
[ترجمه ترگمان]بیایید تکامل دامداری را در پرتو این سه بزرگ، اگر سخت باشد، بررسی کنیم
[ترجمه گوگل]بگذارید تکامل حیوانات را با در نظر گرفتن این سه حقایق عالی، اگر خشن، بررسی کنیم

9. We do not Good husbandry may also explain why we do not commend people who are obviously working simply for commendation.
[ترجمه ترگمان]ما به پرورش کشاورزی نیستیم و همچنین ممکن است توضیح دهیم که چرا ما افراد را تحسین نمی کنیم که به طور واضح برای تعریف کردن کار می کنند
[ترجمه گوگل]ما همچنین نوشیدنی های خوب را نمی توانیم توضیح دهیم چرا ما افرادی را که به وضوح به تنهایی برای تقدیر کار می کنند، ستایش نمی کنیم

10. Nations around the world are changing animal husbandry practices to block the potential spread of deadly animal disease to the dinner table.
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل در سراسر جهان شیوه های پرورش حیوانات را برای جلوگیری از گسترش بالقوه بیماری های مرگبار حیوانات به میز شام تغییر داده است
[ترجمه گوگل]جوامع در سراسر جهان تغییر شیوه های دامداری برای جلوگیری از گسترش بالقوه بیماری مرگبار حیوانات را به میز شام

11. Crop husbandry was limited to basic subsistence and animal feed.
[ترجمه ترگمان]پرورش محصول محدود به معیشت اساسی و خوراک حیوانات بود
[ترجمه گوگل]کشاورزی به غذای اساسی و خوراک دام محدود می شد

12. Velvet can be kept at bay by good husbandry.
[ترجمه ترگمان]مخمل را می توان با دامداری خوب اداره کرد
[ترجمه گوگل]مخملی را می توان با بهره برداری خوب نگهداری کرد

13. The subject matter concerned mainly animal and crop husbandry and 20% of those attending the course were women.
[ترجمه ترگمان]موضوع مورد نظر بیشتر مربوط به دامپروری و کشت محصول و ۲۰ درصد از افرادی بود که در این دوره شرکت داشتند
[ترجمه گوگل]این موضوع عمدتا مربوط به حیوانات و محصولات کشاورزی و 20 درصد از کسانی که در این دوره شرکت کردند، زنان بودند

14. The basin favours the development of farming and animal husbandry.
[ترجمه ترگمان]این حوضه به نفع توسعه کشاورزی و دامپروری است
[ترجمه گوگل]این حوضه به توسعه کشاورزی و دامداری کمک می کند

15. After breakfast they would work for two or three hours on the School of Animal Husbandry bush clearing or fencing.
[ترجمه ترگمان]پس از صرف صبحانه به مدت دو یا سه ساعت در مدرسه of یا شمشیربازی کار می کردند
[ترجمه گوگل]پس از صبحانه آنها برای دو یا سه ساعت در دانشکده حیوانات بوش پاک کردن یا شمشیربازی کار می کنند

animal husbandry

دام‌پروری


By careful husbandry they lived through the drought.

با صرفه‌جویی کامل خشکسالی را طی کردند.


the husbandry of the country's water resources

سرپرستی دقیق منابع آبی کشور


پیشنهاد کاربران

هاز بِند ری

پرورش گیاهان و خصوصا حیوانات ( خصوصا گاو )
Animal husbandry میشه دام پروری


کلمات دیگر: