1. Throw out a minnow to catch a whale.
[ترجمه ترگمان]یک ماهی گول بزنید تا وال صید کند
[ترجمه گوگل]یک نهنگ را برای گرفتن یک نهنگ بکشید
2. These two companies are both minnows in the international market.
[ترجمه ترگمان]این دو شرکت هر دو minnows در بازار بین المللی هستند
[ترجمه گوگل]این دو شرکت هر دو minnows در بازار بین المللی است
3. The Diadora League minnows could have been three up in the first 20 minutes.
[ترجمه ترگمان]قرار بود که minnows Diadora در ۲۰ دقیقه اول سه تن از ماهی ها را تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]لیگ دایادورا می تواند در 20 دقیقه اول سه امتیاز بگیرد
4. Darkness is stronger and swallows them like minnows.
[ترجمه ترگمان]تاریکی قوی تر است و آن ها را مثل ماهی ها قورت می دهد
[ترجمه گوگل]تاریکی قوی تر است و آنها را مانند نیمه شبها فرو می برد
5. Plenty of minnows, but I throw them back in.
[ترجمه ترگمان]به مقدار زیادی ماهی، اما آن ها را دوباره به داخل می اندازم
[ترجمه گوگل]بسیاری از minnows، اما من آنها را پرتاب
6. To throw out a minnow to catch a whale.
[ترجمه ترگمان]یک ماهی کوچک برای صید نهنگ درست کنم
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن یک نهنگ برای گرفتن نهنگ
7. Their total catch was one minnow.
[ترجمه ترگمان]صید کامل آن ها یک ماهی کوچولو بود
[ترجمه گوگل]گرفتن کل آنها یک دقیقه بود
8. One must lose a minnow to catch a salmon.
[ترجمه ترگمان]یک ماهی هم باید یک ماهی را از دست بدهد تا ماهی قزل آلا بگیرد
[ترجمه گوگل]برای گرفتن ماهی قزل آلا باید یک قدم از دست برود
9. Mullet, crabs, ray and other minnow are get together in the dock outside the Alabamian.
[ترجمه ترگمان]Mullet، خرچنگ های، ری و سایر ماهی ها در بندر outside به هم می رسند
[ترجمه گوگل]کوسه ها، خرچنگ ها، اشعه ها و دیگر مینوا ها در حوالی بیرون آلابامان در کنار هم قرار می گیرند
10. Operationally, too, PetroChina a minnow beside its peers.
[ترجمه ترگمان]Operationally نیز در کنار هم سن و سالان خود minnow را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در عمل نیز PetroChina یک دقیقه در کنار همتایان خود است
11. These jawless proto-fish were mostly quite small, the size of large minnows, and they were heavily armoured.
[ترجمه ترگمان]این نمونه های اولیه، عمدتا کوچک بودند، به اندازه of بزرگ، و آن ها به شدت مسلح بودند
[ترجمه گوگل]این ماهیهای پروتئینی بدون چربی عمدتا کوچک بودند، اندازه مننونهای بزرگ بودند و به شدت زره پوش بودند
12. The bridge on State Road 46 is another good spot to catch the fish, using minnows.
[ترجمه ترگمان]پل خیابان ایالتی ۴۶ یک محل خوب دیگر برای گرفتن ماهی با استفاده از minnows است
[ترجمه گوگل]پل در State Road 46 نقطه دیگری برای گرفتن ماهی با استفاده از minnows است
13. The brass thought they could calm things down by throwing a few minnows to the sharks.
[ترجمه ترگمان]افسر ارشد فکر می کرد که آن ها می توانند با پرتاب چند ماهی کوچک به کوسه ها همه چیز را آرام کنند
[ترجمه گوگل]برنج فکر می کرد که می توانست با رفتن چند دقیقه به کوسه ها، چیزهای آرام را آرام کند
14. Fish the northern side of Bird Island with jigs tipped with minnows at dawn for best results.
[ترجمه ترگمان]در قسمت شمالی جزیره پرنده، jigs با tipped minnows در سپیده دم به بهترین نتیجه رسید
[ترجمه گوگل]ماهی در سمت شمالی جزیره پرنده با جججونگ ها با مینوز ها در سپیده دم برای به دست آوردن بهترین نتایج