1. Programme-makers seem irresponsibly insouciant about churning out violence.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که سازندگان این برنامه در مورد خشونت و خشونت سر و کار دارند
[ترجمه گوگل]برنامه نویسان به طور غیر مسئولانه در مورد خنثی کردن خشونت به نظر می رسند
2. Or perhaps the insouciant Rue Saint - Denis, where French Montrealers go to see and be seen.
[ترجمه ترگمان]یا شاید کوچه Saint سن دنی، جایی که Montrealers فرانسوی برای دیدن و دیده شدن به آنجا می روند
[ترجمه گوگل]یا شاید غم انگیز غم و اندوه سنت دنیس، جایی که مونترالیسهای فرانسه به دیدن و دیده می شوند
3. Although it records the real image incompletely, this insouciant shooting manner can give expression to my deserted and disorder heart.
[ترجمه ترگمان]هر چند که با ناشیگری تصویر واقعی، این رفتار عجیب و غریب می تواند به قلب و بی نظمی من تجلی کند
[ترجمه گوگل]اگر چه تصویر واقعی تصویر ناقص را ثبت می کند، این روش تیراندازی بی نظیر می تواند بیانگر دل من بی نظیر و اختلال باشد
4. Harder still is bringing insouciant life to this arduous process.
[ترجمه ترگمان]که شدیدتر آن زندگی insouciant را به این روند دشوار می رساند
[ترجمه گوگل]هنوز سخت تر زندگی درخشان را به این فرآیند سخت تبدیل می کند
5. Unlike in past seasons, his insouciant shot-making was also often ruthlessly effective, certainly to the point that Berba's critics were all but silenced.
[ترجمه ترگمان]برخلاف فصول گذشته، فیلم برداری insouciant نیز اغلب بی رحمانه موثر بود، البته به این دلیل که منتقدان Berba همگی خاموش شدند
[ترجمه گوگل]بر خلاف فصلهای گذشته، شوت ناپذیرش نیز اغلب بی رحمانه بود، مطمئنا تا جایی که منتقدان Berba همه را خفه کردند
6. That kind of insouciant attitude is what makes fur fit into modern life.
[ترجمه ترگمان]این نوع نگرش insouciant چیزی است که خز را به زندگی مدرن تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]این نوع نگرش نامطلوب چیزی است که باعث می شود خز مناسب زندگی مدرن باشد
7. After bearing babies, the altered females, like males, became "insouciant about raising their offspring and keen on having more sex. "
[ترجمه ترگمان]بعد از بچه دار شدن، زنان تغییر یافته، مانند مردان، \"درباره پرورش فرزندان خود و علاقه به داشتن روابط جنسی بیشتر\" به \"insouciant\" تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]پس از تحمل نوزادان، زنان تغییر یافته مانند مردان، در مورد افزایش فرزندان خود و علاقه مند به داشتن رابطه جنسی بیشتر شد '
8. His insouciant handling of the oil spill in the Gulf is under fire from all sides.
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل مکانش از نشت نفت در خلیج از همه سو در حال سوختن است
[ترجمه گوگل]دستکاری ناپسندش از نشت نفت در خلیج فارس از همه طرف در معرض آتش است
9. Although it records the real image incompletely, this insouciant shooting manner can give expression_r to my deserted and disorder heart.
[ترجمه ترگمان]اگرچه این فیلم تصویر واقعی را به طور ناقص ثبت می کند، اما این روش عکاسی مینیمالیستی می تواند به قلب خالی و نامنظم من حالت r را بیان کند
[ترجمه گوگل]اگرچه تصویر واقعی تصویر ناقص را ثبت می کند، این روش تیراندازی بی نظیر میتواند بیانگر قلب من و بی اختیار باشد
10. Empson's criticism bespeaks a man of some social rank, and in manner it is appropriately insouciant and grand.
[ترجمه ترگمان]انتقاد empson مردی از طبقه اجتماعی است و به شیوه ای مناسب و با شکوه است
[ترجمه گوگل]انتقادات امپسون از مردی که دارای رتبه اجتماعی است، صحبت می کند و شیوه ای که آن را به طور مناسب و غیرمعمول و باهوش توصیف می کند
11. If there is one market that sums up the insouciant attitude to risk, it would have to be corporate debt.
[ترجمه ترگمان]اگر یک بازار وجود داشته باشد که گرایش insouciant به ریسک را بالا ببرد، باید بدهی شرکت باشد
[ترجمه گوگل]اگر یک بازار وجود داشته باشد که نگرش مبهم را به خطر می اندازد، باید بدهی های شرکت ها باشد
12. Photos show them posing together holding handguns, a pair of insouciant revolutionaries.
[ترجمه ترگمان]عکس ها آن ها را نشان می دهند که دستی در دست دارند، یک جفت انقلابیون insouciant
[ترجمه گوگل]عکس ها نشان می دهد که آنها با داشتن دستگیره ها، یک جفت انقلابی بی نظیر نشان می دهند
13. Cookrefused to reply when it was put to him that Hughes had been treatedwith a lack of respect, but an insouciant Mancini addressed the issue. "This is our job.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به او گفته شد که هیوز فاقد احترام بوده است، باید پاسخ بدهد، اما مدیر insouciant چینی به این مساله اشاره کرد و گفت: \" این کار ما است
[ترجمه گوگل]وقتی که به او رسیدگی می شد پاسخی به او دادید که هیوز با بی احترامی رفتار می کرد، اما منسینی در مورد این مسئله صحبت کرد این کار ماست
14. We have come to regard ever zippier consumer electronics as a basic right, and are notoriously insouciant about the improvements in basic physics that make them possible.
[ترجمه ترگمان]ما در زمینه الکترونیک مصرف کننده به عنوان یک حق اساسی در نظر گرفته شده ایم و در مورد پیشرفت ها در فیزیک ابتدایی که آن ها را امکان پذیر می سازند، مشهور هستند
[ترجمه گوگل]ما به عنوان یکی از پایه های حقوقی که همیشه الکترونیک مصرفی زیپیر را مورد توجه قرار می دهیم، در مورد پیشرفت های فیزیک پایه ای که آنها را امکان پذیر می سازند، کاملا مشهود است