کلمه جو
صفحه اصلی

hussy


معنی : دختر گستاخ، دختر جسور
معانی دیگر : (مزاح آمیز یا تحقیر آمیز) سلیطه، لجاره، لوند، دختر پررو، دختر بی حیا، دختر گستاخ و حاضر جواب

انگلیسی به فارسی

دختر گستاخ، دختر جسور


شگفت انگیز، دختر گستاخ، دختر جسور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: hussies
(1) تعریف: an immoral or lewd woman.
مشابه: tramp

(2) تعریف: an impudent or mischievous young woman.

• immoral woman; impudent young girl
if you refer to a girl or woman as a hussy, you think that her behaviour is immoral, especially in a sexual way; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

دختر گستاخ (اسم)
minx, hoyden, hussy

دختر جسور (اسم)
hussy

loose woman


Synonyms: broad, floozy, jade, Jezebel, minx, slut, strumpet, tart, tramp, trollop, vamp, wench, whore


جملات نمونه

1. When we enter Hussy Sound I follow my fellow passengers down the stairs to the cabin below.
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد می شویم، مسافران را از پله ها پایین می آورم و به کابین طبقه پایین می روم
[ترجمه گوگل]وقتی وارد Hussy Sound میشوم، مسافران همسایگانم را از زیر پلهها به زیر کابین میروم

2. She's a shameless hussy.
[ترجمه ترگمان]دخترک بی شرم است
[ترجمه گوگل]او یک خجالت شرم آور است

3. Or as if saying, the hussy, Look at my ample - too ample - bosom, Alice thought.
[ترجمه ترگمان]یا مثل این که بگویم، آن زن هرزه، به سینه های بزرگ من نگاه کن، آلیس فکر کرد
[ترجمه گوگل]آلیس فکر کرد، یا به نظر میرسد، هیجان انگیز، نگاهی به بزرگ من - بیش از حد بزرگ - بوزم

4. You take that hussy out of here, or you go through that door and don't come back.
[ترجمه ترگمان]تو اون دختره رو از اینجا ببر بیرون، یا از اون در برو بیرون و دیگه برنگرد
[ترجمه گوگل]شما از این جا بیرون می آیید یا از طریق آن درب می روید و نمی روید

5. You impudent hussy, and get on with your work!
[ترجمه ترگمان]ای گستاخ گستاخ، به کارت ادامه بده!
[ترجمه گوگل]شما خجالت زده، و با کار خود را دریافت کنید!

6. Pierrette: Which I regret, you hussy.
[ترجمه ترگمان] که من پشیمونم، ای گستاخ
[ترجمه گوگل]Pierrette: من از اینکه پشیمان هستم، شما عصبانی هستید

7. Can you support the Expence of a Husband Hussy, in Gaming, Drinking and Whoring?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید از the یک شوهر hussy، در بازی هاکی، نوشیدن و whoring حمایت کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما می توانید هزینه های یک شوهر حسسیس را در بازی، نوشیدن و خندیدن را حمایت کنید؟

8. What would a teenage hussy want with this place, anyway?
[ترجمه ترگمان]به هر حال یه دختر نوجوون با این خونه چی می خواد؟
[ترجمه گوگل]هرچند که با این مکان می خواهم یک نوجوان هندی بخواهد، به هر حال؟

9. You hussy, how can you talk in that way?
[ترجمه ترگمان]ای گستاخ، چطور می تونی این جوری حرف بزنی؟
[ترجمه گوگل]شما چطوری، چطور میتونید به این طریق صحبت کنید؟

10. 'she thinks I'm a hussy, " thought Scarlett.
[ترجمه ترگمان]اسکارلت باخود گفت: اون فکر می کنه من یه hussy
[ترجمه گوگل]'اسکارلت فکر کرد،' او فکر می کند من عصبانی هستم '

11. She is a brazen hussy.
[ترجمه ترگمان] اون یه گستاخ گستاخ - ه
[ترجمه گوگل]او پرتقال است

12. You're a shameless hussy.
[ترجمه ترگمان]تو یک دخترک بی شرم و بی شرمی هستی
[ترجمه گوگل]شما یک ترسناک بی شرمانه هستید

13. Henry must be crazy nuts to come in my place with a hussy like that.
[ترجمه ترگمان]هنری حتما دیوونه شده که با یه زن هرزه بیاد خونه من
[ترجمه گوگل]هنری باید آجیل دیوانه ای داشته باشه به همین سادگی

14. He was nice, Emily decided, too nice by far for a hussy like Sarah.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی خوب بود، \"امیلی\" تصمیم گرفت با یه هرزه مثل \"سارا\" خیلی خوب باشه
[ترجمه گوگل]او بسیار خوش تیپ بود، امیلی تصمیم گرفت، بسیار باهوش برای یک سگ مانند سارا


کلمات دیگر: