کلمه جو
صفحه اصلی

photosynthesis


معنی : نورخاست، ترکیب مواد بکمک نور
معانی دیگر : (زیست شناسی) فروغ آمایی، شید آمایی، نور ساخت، فتوستنز، ایجاد وتشکیل مواد الی در گیاهان بکمک روشنایی

انگلیسی به فارسی

نورخاست، ایجاد وتشکیل مواد الی در گیاهان بکمک روشنایی، (کالبد شناسی، شیمی) ترکیب مواد بکمک نور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: photosynthetic (adj.), photosynthetically (adv.)
• : تعریف: the process in plants by which sunlight, with the help of chlorophyll, is converted to chemical energy that is used to synthesize inorganic compounds into organic ones, esp. sugars.

• (biology) process of using sunlight to produce carbohydrates (esp. in plants)

مترادف و متضاد

نورخاست (اسم)
photosynthesis

ترکیب مواد بکمک نور (اسم)
photosynthesis

جملات نمونه

1. plants elaborate organic compounds from inorganic by means of photosynthesis
گیاهان به وسیله ی فروغ آمایی از مواد غیرآلی مواد آلی می سازند.

2. Photosynthesis is a highly complex process.
[ترجمه ترگمان]فوتوسنتز یک فرآیند بسیار پیچیده است
[ترجمه گوگل]فتوسنتز یک فرایند بسیار پیچیده است

3. Light intensity is especially important in relation to photosynthesis, of course.
[ترجمه ترگمان]البته شدت نور در رابطه با فوتو سنتز مهم است
[ترجمه گوگل]البته شدت نور در ارتباط با فتوسنتز بسیار مهم است

4. What if we were to look therefore at photosynthesis through the eyes of a control engineer?
[ترجمه ترگمان]چه می شد اگر ما به خاطر نگاه کردن در طی فتوسنتز در چشمان یک مهندس تحت کنترل بودیم؟
[ترجمه گوگل]بنابراین اگر فتوسنتز را از طریق چشم یک مهندس کنترل نگاه کنیم، چه؟

5. As the sun heated up photosynthesis, the carbon was moved from air to living things by measurable amounts.
[ترجمه ترگمان]وقتی خورشید فوتو سنتز را گرم کرد، کربن از هوا به مقدار قابل اندازه گیری منتقل شد
[ترجمه گوگل]وقتی که خورشید بخوبی فتوسنتز را گرم می کرد، کربن از مقدار هوا به چیزهای زنده منتقل شد

6. However, its capacity is regulated by sunlight and photosynthesis, not by economic theory or politics.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ظرفیت آن توسط نور خورشید و فوتو سنتز، نه با نظریه اقتصادی و یا سیاست منظم می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، ظرفیت آن توسط نور خورشید و فتوسنتز تنظیم می شود، نه نظریه اقتصادی و یا سیاست

7. Plants use carbon dioxide in photosynthesis to feed themselves.
[ترجمه ترگمان]گیاهان از دی اکسید کربن در فتوسنتز استفاده می کنند تا خود را تغذیه کنند
[ترجمه گوگل]گیاهان در فتوسنتز از دی اکسید کربن برای تغذیه خود استفاده می کنند

8. Membrane damage can slow down photosynthesis quite substantially.
[ترجمه ترگمان]آسیب غشا می تواند فوتو سنتز را به طور قابل توجهی کاهش دهد
[ترجمه گوگل]آسیب غشاء می تواند کاملا فتوسنتز کند

9. Plants do not have a monopoly on photosynthesis.
[ترجمه ترگمان]گیاهان در فوتو سنتز انحصار ندارند
[ترجمه گوگل]گیاهان فتوسنتز انحصاری ندارند

10. Miller separated photosynthesis membranes from the purple bacterium, Rhodopseudomonas viridis, and has now determined their 3-D structure by electron microscopy.
[ترجمه ترگمان]میلر غشا فوتوسنتز را از باکتری بنفش، Rhodopseudomonas viridis جدا کرد و اکنون ساختار سه بعدی خود را با میکروسکوپ الکترونی تعیین کرده است
[ترجمه گوگل]میلر از غشای فتوسنتز از باکتری بنفش، Rhodopseudomonas viridis جدا شده و اکنون ساختار 3-D خود را با میکروسکوپ الکترونی مشخص کرده است

11. Photosynthesis is the process of capturing energy from the sun.
[ترجمه ترگمان]فوتوسنتز فرآیند گرفتن انرژی از خورشید است
[ترجمه گوگل]فتوسنتز فرایند جذب انرژی از خورشید است

12. We will look again at photosynthesis on page 9
[ترجمه ترگمان]ما دوباره به فوتو سنتز در صفحه ۹ نگاه خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما دوباره در فتوسنتز در صفحه 9 نگاه خواهیم کرد

13. Sunlight is needed in order for the process of photosynthesis to take place in plants.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید به منظور فرآیند فوتو سنتز برای انجام فوتو سنتز در گیاهان مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]نور خورشید برای فرایند فتوسنتز در گیاهان مورد نیاز است

14. The processes by which light energy is thus harnessed are collectively called photosynthesis.
[ترجمه ترگمان]فرآیندهایی که انرژی نور به این ترتیب مهار می شود به طور جمعی فوتو سنتز نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]فرایندهایی که به وسیله آن انرژی نور را مهار می کنند، به طور خلاصه فتوسنتز نامیده می شوند

پیشنهاد کاربران

تبدیل انرژی نورانی به انرژی شیمیایی توسط گیاهان

تشکیل مواد در گیاهان به کمک روشنایی یا همون ترکیب ضیایی

فتوسنتز

photosynthesis
واژه ی فرهنگستان = نورساخت
واژه مَردُم ساخت = فروغ آمایی، شید آمایی
پیش نهاد : تاب رُستی ، تاب رویانی، تاب آلایی
روشن سازی : در اثر تابش آفتاب رُستنی یا نبات می روید یا با نور یا شید یا روشنایی ماده های فراتَنی ( غیرآلی ) را به ماده های فُروتَنی می آلاند ( تبدیل می کند ) .
گرته برداری : آفتاب هَم سازی یا آفتاب هم سازیز
photo = آفتاب ، اَفتاو ، اَفتا، اَفتو، فَتو، فَتاب، فَتاو
syn = هَم ، هَن ، اَن
thes = ساز ( ساختن )
is = پس وند نام ساز در اینجا - ای
is : به نگر می رسد این پس وند سورت و چهر دیگری از پس وند ic - یا ik - باشد که در پارسی نو به - ایز دگریده شده : دوشیز ، پاکیز ، مویز، ترشیز. . .


کلمات دیگر: