کلمه جو
صفحه اصلی

inheritable


معنی : قابل انتقال، موروثی، قابل تواری، میرای بردنی
معانی دیگر : دارای حق ارث بری، وارث قانونی، مانداک بر، قابل توارک، میراک بردنی

انگلیسی به فارسی

قابل توار ، میرا بردنی، قابل انتقال، موروثی


ارثی، موروثی، قابل انتقال، قابل تواری، میرای بردنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of inherit.

• able to be transferred by inheritance; can be genetically transferred to one's offspring

مترادف و متضاد

قابل انتقال (صفت)
alienable, transferable, portable, transmissible, inheritable

موروثی (صفت)
inheritable, inborn, congenital

قابل تواری (صفت)
inheritable, heritable

میرای بردنی (صفت)
inheritable

جملات نمونه

1. Inheritable property has still tended to go to the eldest son.
[ترجمه ترگمان]ملک Inheritable هنوز هم تمایل دارد که به سمت پسر ارشد برود
[ترجمه گوگل]اموال به ارث برده هنوز تمایل دارد به پسر بزرگتر برود

2. Genetic effects include inheritable changes resulting from mutations in reproductive cells.
[ترجمه ترگمان]اثرات ژنتیکی شامل تغییرات inheritable ناشی از جهش های در سلول های تولید مثل هستند
[ترجمه گوگل]اثرات ژنتیکی شامل تغییرات ارثی ناشی از جهش در سلول های تولید مثل می شود

3. Its features are normative, qualificative, operable, inheritable and changeable.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های آن هنجاری، qualificative، قابل حرکت، inheritable و قابل تغییر هستند
[ترجمه گوگل]ویژگی های آن هنجار، کافی، عملی، ارث و تغییر پذیر است

4. Click to clear the Allow inheritable permissions from parent to propagate to this object check box.
[ترجمه ترگمان]برای روشن کردن اجازه های دسترسی inheritable از والد برای انتشار به این جعبه بررسی شی کلیک کنید
[ترجمه گوگل]برای پاک کردن مجوز مجوز های ارثی از پدر و مادر برای تکثیر به این جعبه چک کنید

5. Root gravitropic responses are adaptive, inheritable traits induced by low phosphorus availability and other factors.
[ترجمه ترگمان]پاسخ های ریشه Root انطباقی هستند، ویژگی های inheritable ناشی از قابلیت دسترسی پذیری کم و عوامل دیگر
[ترجمه گوگل]پاسخ گراویتروپیک ریشه سازگاری، صفات ارثی است که ناشی از دسترسی کم فسفر و سایر عوامل است

6. Indicates an ACL contains no inheritable components.
[ترجمه ترگمان]یک ACL حاوی هیچ جز inheritable را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نشان می دهد ACL حاوی اجزای ارثی نیست

7. My grandfather's hobby was worrying, and although hobbies are not usually thought of as being inheritable, I am a talented worrier, too.
[ترجمه ترگمان]سرگرمی پدربزرگ من نگران کننده بود، و اگر چه سرگرمی ها معمولا به عنوان inheritable بودن فکر نمی کردند، من هم یک worrier با استعداد هستم
[ترجمه گوگل]سرگرمی پدربزرگ من نگران کننده بود و اگرچه سرگرمی ها معمولا به عنوان ارثی در نظر گرفته نمی شوند، من هم یک نگرانی با استعداد هستم

8. In contrast, if a completely unprivileged user runs this same program, his empty inheritable set is masked against fI, resulting in the empty set.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، اگر یک کاربر کاملا unprivileged این برنامه را اجرا کند، مجموعه inheritable خالی او در برابر fI که منجر به مجموعه تهی می شود، پوشانده شده است
[ترجمه گوگل]در مقابل، اگر یک کاربر کاملا غیر مجاز این برنامه مشابه را اجرا کند، مجموعه ای ارثی خالی خود را در برابر fI مخفی می کند، که نتیجه مجموعه خالی است

9. Quartz grain surface textures in coastal dune sand which is mainly derived from beach sand have features characteristic of both typical aeolian environment and inheritable and reformable beach sand.
[ترجمه ترگمان]بافت سطحی دانه غلات در تپه های شنی ساحلی که عمدتا از ماسه ساحلی نشئت می گیرد، مشخصه بارز هر دو محیط خاص aeolian و شن و ماسه ساحل می باشد
[ترجمه گوگل]بافت کوارتز دانه در ماسه ساحلی ساحلی که عمدتا از شن و ماسه ساحلی حاصل می شود، ویژگی های هر دو محیط معمولی aeolian و شن و ماسه ساحلی و قابل اصلاح است


کلمات دیگر: