کلمه جو
صفحه اصلی

ingrowing


معنی : درون رویان، رشد کننده در درون، فرورونده در گوشت، زیر گوشت روینده
معانی دیگر : درون رست، از توی گوشت، درون روینده

انگلیسی به فارسی

درون رویان، فرورونده در گوشت، رشد کننده در درون، زیر گوشت روینده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: growing into, inward, or within, as a toenail into the flesh.

• growing inward; growing into the flesh (as an ingrown nail)
an ingrowing toenail is one which is growing into your toe, often causing pain.

مترادف و متضاد

درون رویان (اسم)
ingrowing

رشد کننده در درون (صفت)
ingrowing

فرورونده در گوشت (صفت)
ingrowing

زیر گوشت روینده (صفت)
ingrowing

جملات نمونه

Ingrowing hair.

مویی که (سرش) توی گوشت فرو رفته است.



کلمات دیگر: