1. "Urchin", with its connotation of mischievousness, may not be a particularly apt word.
[ترجمه ترگمان]\"Urchin\"، با معنای ضمنی آن، ممکن است کلمه مناسبی نباشد
[ترجمه گوگل]'Urchin'، با توجه به معنی وحشتناک بودن آن، ممکن است یک کلمه خاص باشد
2. He chuckleed at the child's mischievousness.
[ترجمه ترگمان]به mischievousness بچه نگاه می کند
[ترجمه گوگل]او از بدبختی کودک خجالت کشید
3. All mankind has some mischievousness ingrained in their being.
[ترجمه ترگمان]همه بشر نسبت به همه نوع بشر تحت تاثیر خود قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]همه انسان ها در وجود خود غرق شده اند
4. Very neat in appearance, he had that happy-to-be-alive attitude that made even his occasional mischievousness delightful.
[ترجمه ترگمان]در ظاهر، او این حالت شاد و شاد را داشت که حتی گاهی اوقات خوشی او را به خود جذب می کرد
[ترجمه گوگل]به نظر بسیار شسته و رفته، او این نگرش خوشحال به زنده بودن را داشت که حیرت زده گاه گاه او را جذاب می ساخت
5. And she looked at me with slight panic and absolute mischievousness and just started laughing.
[ترجمه ترگمان]و با ترس و وحشت به من نگاه کرد و شروع به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]و او با من وحشت زده و بدبختی مطلق به من نگاه کرد و فقط شروع به خنده کرد
6. He had a wicked glint in his eye, ie suggesting mischievousness.
[ترجمه ترگمان]در چشمانش برق شرارت آمیزی به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]او در چشمش زخمی شدید داشت، یعنی پیشنهاد بدبختی
7. But all these are decided by the evil spirit juice might, the cepheus decree and the young and clever compels a gram mischievousness.
[ترجمه ترگمان]اما همه این ها به وسیله عصاره روح شیطانی تعیین می شوند، فرمان cepheus و جوان و زیرک یک گرم mischievousness را وادار می کنند
[ترجمه گوگل]اما همه این ها توسط آب روح شر است، فرمان cepheus و جوان و باهوش، یک غم و اندوه گرمی را به عهده می گیرد
8. One of the hardest things was the glasses and their refraction – to get the right personality that we were looking for, a mix of misguided craziness and mischievousness .
[ترجمه ترگمان]یکی از سخت ترین کارها، گیلاس ها و انکسار آن ها بود - برای بدست آوردن شخصیت درست که به دنبال آن بودیم، ترکیبی از جنون و جنون نادرست
[ترجمه گوگل]یکی از سخت ترین چیزها، عینک ها و انعکاس آنها بود - برای اینکه شخصیت مناسب را پیدا کنیم که ما دنبال آن بودیم، ترکیبی از دیوانگی و بدبختی گمراه کننده