1. her humility and cheerfullness disarmed all her enemies
فروتنی و خوش رویی او همه ی دشمنانش را تحبیب می کرد.
2. learn humility . . .
افتادگی آموز . . .
3. he had enough humility to apologize
او آنقدر فروتنی داشت که پوزش بخواهد.
4. his virtue is learning and humility
حسن او دانش و افتادگی است.
5. Humility is the beginning of wisdom.
[ترجمه ترگمان]تواضع و فروتنی سرآغاز حکمت است
[ترجمه گوگل]محبت آغاز عقل است
6. It is not a sign of humility to declaim against pride.
[ترجمه ترگمان]این نشانه فروتنی نیست که با غرور و غرور مخالفت کند
[ترجمه گوگل]این نشانه فروتنی نیست که بر علیه غرور گناهکار بماند
7. Humility is the foundation of all virtue.
[ترجمه ترگمان]تواضع پایه فضیلت است
[ترجمه گوگل]تضاد پایه و اساس فضیلت است
8. Humility often gains more than pride.
[ترجمه ترگمان]تواضع و فروتنی اغلب بیشتر از غرور است
[ترجمه گوگل]تقصیر اغلب بیش از غرور به دست می آید
9. Humility is not thinking less of yourself, but thinking of yourself less. C. S. Lewis
[ترجمه ترگمان]فروتنی و فروتنی کم تر از خودت نیست، اما به خودت کم تر فکر می کنی ج اس لوییس
[ترجمه گوگل]ضعف کمتر از خودتان فکر نمی کند، بلکه فکر خود را کمتر می کند سی س لوئیس
10. Losing is a learning experience. It teaches you humility. It teaches you to work harder. It's also a powerful motivator.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن یک تجربه یادگیری است این به شما تواضع را یاد می دهد به شما یاد می دهد که سخت تر کار کنید همچنین یک محرک قدرتمند نیز هست
[ترجمه گوگل]از دست دادن یک تجربه یادگیری است آن را به شما تواضع می آموزد این به شما می آموزد که سخت تر کار کنید این یک انگیزه قوی است
11. Too much humility is pride.
[ترجمه ترگمان]افراط در تواضع غرور است
[ترجمه گوگل]افتخار بیش از حد است افتخار است
12. Pride apes humility.
[ترجمه ترگمان] غرور میمون
[ترجمه گوگل]افتخار فروتنی فروتنی
13. Humility is a virtue.
[ترجمه ترگمان]این تواضع یک فضیلت است
[ترجمه گوگل]محبت فضیلت است
14. Haughtiness invites disaster, humility receives benefit.
[ترجمه ترگمان]Haughtiness از بلایای طبیعی دعوت می کند و خاکساری از آن ها بهره مند می شود
[ترجمه گوگل]افتخار فاجعه را دعوت می کند، فروتنانه سود می برد
15. Her first defeat was an early lesson in humility.
[ترجمه ترگمان]نخستین شکست او نخستین درس فروتنی بود
[ترجمه گوگل]اولین شکست او درس اولیه در فروتنی بود
16. Their daughter's death had taught him humility.
[ترجمه ترگمان]مرگ دخترشان به او تواضع یاد داده بود
[ترجمه گوگل]مرگ دخترش او را فروتنی به او آموخت