1. an inkwell
دوات جوهر
2. The Swan fountain pen and inkwell are filled from a large blue bottle of Stephens's ink.
[ترجمه ترگمان]قلم پر قو و دوات از یک بطری بزرگ آبی رنگ of پر شده است
[ترجمه گوگل]قل قل قلبی و جوجه کشی از یک بطری آبی بزرگ از جوهر استفان پر شده است
3. The inkwell is the first signed piece to be discovered.
[ترجمه ترگمان]دوات اولین قطعه امضا شده است که باید کشف شود
[ترجمه گوگل]جوجه کشی اولین قطعه امضا است که باید کشف شود
4. It must have looked like an inkwell.
[ترجمه ترگمان]باید مثل یک دوات به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]باید مثل یک جوجه کشی باشد
5. She dipped her pen in the inkwell.
[ترجمه ترگمان]قلم را در دوات فرو برد
[ترجمه گوگل]او قلم خود را در جوجه کشیده است
6. When the note is moved, the inkwell changes color from copper to green. The movement also will make a Liberty Bell appear.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یادداشت جابجا می شود، دوات رنگ از مس به سبز تغییر می کند این جنبش همچنین باعث خواهد شد که ناقوس آزادی ظاهر شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که یادداشت منتقل می شود، جوهر رنگ از مس به سبز تغییر می کند جنبش نیز یک لایبرتی بل را نشان می دهد
7. This time around two of the most prominent features the public will notice right away are a 3-D security ribbon woven into the paper and a bell in an inkwell.
[ترجمه ترگمان]این بار در حدود دو تن از برجسته ترین ویژگی هایی که مردم دریافت می کنند، یک روبان امنیتی سه بعدی است که به صورت کاغذ و یک زنگ در دوات قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این بار در حدود دو ویژگی برجسته ای که مردم متوجه آن می شوند، یک نوار امنیتی 3 بعدی است که با کاغذ و زنگ در یک جوجه کشیده شده است
8. The " bottle", in this case more likely to have been a glass inkwell or candlestick, had been damaged during discovery but still had its contents.
[ترجمه ترگمان]بطری \"بطری\"، که در این مورد به احتمال زیاد یک دوات یا شمعدانی بود، در طول کشف صدمه دیده بود اما هنوز محتوای آن را داشت
[ترجمه گوگل]'بطری'، در این مورد احتمالا یک جوهر شیشه یا شمعدان بوده است، در طول کشف آسیب دیده است، اما هنوز محتوای آن بود
9. Of course my mother didn't have to use a feather and for me the inkwell was just a hole in the desk.
[ترجمه ترگمان]البته مادرم مجبور نبود از پر استفاده کند و برای من دوات فقط یک سوراخ در میز بود
[ترجمه گوگل]البته مادر من مجبور نبودم از پر استفاده کنم و برای من جوجه فقط یک سوراخ در میز بود
10. As for the bell-in-an-inkwell feature, when the note is laid flat on a table, only a solid copper inkwell is visible.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یادداشت بر روی یک میز پهن می شود، تنها یک دوات مس جامد قابل مشاهده است
[ترجمه گوگل]همانطور که برای ویژگی زنگ در داخل یک جوجه، زمانی که توجه داشته باشید بر روی یک میز قرار داده است، تنها یک جوهر مس جامد قابل مشاهده است
11. In the new note, Benjamin Franklin is joined by a shiny Liberty Bell inside an inkwell, which seems to disappear as you tilt the note.
[ترجمه ترگمان]در یادداشت جدید، بنجامین فرانکلین در داخل دوات که به نظر می رسد که وقتی یادداشت را کج می کند، ناپدید می شود، به او ملحق می شود
[ترجمه گوگل]در یادداشت جدید، بنجامین فرانکلین با یک لیبرتی بل درخشان در داخل جوجه کشی، که به نظر می رسد ناپدید می شود که شما شیب توجه داشته باشید
12. In movies like Shakespeare in Love people are scribbling away using a feather, stopping every so often to dip it into an inkwell.
[ترجمه ترگمان]در فیلم هایی مثل شکسپیر در عشق، مردم با استفاده از یک پر یادداشت برمی دارند و هر بار برای فرو نشاندن آن در دوات فرو می روند
[ترجمه گوگل]در فیلم هایی مانند 'شکسپیر در عشق' مردم با استفاده از یک قلم روبرو می شوند، هرچند که اغلب آنها را متوقف می کند تا آن را به یک جوجه خرد کنند
13. The design is loosely based on a quill and inkwell where by the quill is the writing apparatus and the inkwell is an electromagnetic induction charger.
[ترجمه ترگمان]این طراحی به طور آزاد بر پایه قلم و دوات قرار دارد که در آن قلم قلم ابزار نوشتاری است و دوات یک شارژر القای الکترومغناطیسی است
[ترجمه گوگل]این طراحی به صورت آزادانه بر پایه قلم و جوهر است که از طریق قلاب دستگاه نوشتن است و جوجه کشی یک شارژر القایی الکترومغناطیسی است
14. One day, having a cold, he took to picking up the glass inkwell that was sunk in his desk top and quietly clearing this throat into it.
[ترجمه ترگمان]یک روز، یک روز که سرما خورده بود، دوات را برداشت، دوات را که روی میزش افتاده بود برداشت و آهسته گلویش را صاف کرد
[ترجمه گوگل]یک روز، با سردی، او را به دست آوردن جوجه شیشه ای که در بالای میز خود غرق شد و بی سر و صدا پاک کردن این گلو به آن