کلمه جو
صفحه اصلی

housebreak


معنی : سرقت کردن، بخانه دستبرد زدن، حرز را شکستن
معانی دیگر : (سگ و گربه) تعلیم دادن (تا اینکه در اتاق ادرار نکنند)، خانگی کردن

انگلیسی به فارسی

سرقت کردن، بخانه دستبرد زدن، حرز را شکستن


خرابکاری، بخانه دستبرد زدن، سرقت کردن، حرز را شکستن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: housebreaks, housebreaking, housebroke, housebroken
• : تعریف: to train (an animal) to eliminate waste matter either outdoors or in another designated place.

• teach a domestic animal to urinate and defecate outdoors

مترادف و متضاد

سرقت کردن (فعل)
abduct, rob, steal, snaffle, commit larceny, commit theft, housebreak, lift, nobble, thieve

به خانه دستبرد زدن (فعل)
housebreak

حرز را شکستن (فعل)
housebreak

جملات نمونه

1. You have to keep after your son if he refuses to be housebroken.
[ترجمه محمد ایروانی] شما باید مراقب پسر خود باشید اگرچه او از تعلیم و تربیت شما نسبت به خود امتناع میکند.
[ترجمه ترگمان]اگر او خوب نباشد، باید مراقب پسرت باشی
[ترجمه گوگل]شما باید بعد از اینکه پسرش از خانه بیرون رانده شود، نگه داشته شود

2. The usual run of mugging, housebreaking and shoplifting.
[ترجمه ترگمان]دزدی همیشه دزدی و دزدی از مغازه ها بوده
[ترجمه گوگل]اجرای معمول از بین بردن، خرابکاری و سرقت

3. The little springer spaniel mix is house-broken, and she walks alongside you if you put her on a leash.
[ترجمه ترگمان]سگ springer کوچک خانه خرابه، خانه خرابه، و اگر قلاده را به گردن او بگذاری، در کنار تو راه می رود
[ترجمه گوگل]مخلوط اسپانایین اسپیندر کوچک بر روی خانه خراب است و او در کنار شما پیاده می شود، اگر شما او را در یک دسته کمربند قرار دهید

4. Retired racing Greyhounds are usually easy to housebreak, as they are already crate-trained prior to becoming a part of the family.
[ترجمه ترگمان]معمولا \"housebreak\" (Greyhounds racing)که در مسابقات اسب دوانی مشغول به کار هستند، معمولا پیش از تبدیل شدن به بخشی از خانواده، آموزش دیده اند
[ترجمه گوگل]گری هاوند معمولا بازنشسته می شوند، به راحتی می توانند از خانه بیرون بیایند، زیرا آنها قبل از تبدیل شدن به بخشی از خانواده، آموزش دیده اند

5. Describe how to housebreak a puppy.
[ترجمه ترگمان]چه طور برای housebreak یک توله سگ را توصیف کرد
[ترجمه گوگل]توضیح دهید که چگونه یک توله سگ را خراب کن

6. Pet owners should housebreak their dogs and cats.
[ترجمه ترگمان]مالکان سگ ها باید سگ ها و گربه ها را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]صاحبان حیوانات خانگی باید سگ ها و گربه ها را از خانه بیرون کنند

7. This paper presents the idea and method about the project of housebreak and rebuild at Chaowangcun in Hangzhou.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به ارائه ایده و روش در مورد پروژه of و بازسازی در Chaowangcun در Hangzhou می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله ایده و شیوه ای را در رابطه با پروژه سقوط اسلحه و بازسازی در Chauowangcun در Hangzhou ارائه می دهد

8. Puppies which have been kept clean during their formative period should be easy to housebreak .
[ترجمه ترگمان]Puppies که در طول دوران سازنده خود تمیز نگه داشته می شوند باید آسان باشد
[ترجمه گوگل]توله سگ هایی که در طول دوره ی شکل گیری آنها تمیز نگه داشته می شود، باید به راحتی از بین بروند

9. Many people including dog trainers believe that crate training a puppy is an excellent idea because it is easier to housebreak your puppy, as they do not like to soil where they sleep.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم از جمله مربیان سگ بر این باورند که آماده سازی یک توله سگ یک ایده عالی است، زیرا راحت تر است که توله سگ خود را تمیز کنید چون آن ها نمی خواهند خاک را در جایی که می خوابند دوست ندارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد، از جمله مربیان سگ، معتقدند که تمرین جعبه توله سگ یک ایده عالی است، زیرا ساده تر است که توله سگ خود را از بین ببرد، چرا که آنها دوست ندارند خاک را در آنجا بخوابانند


کلمات دیگر: