کلمه جو
صفحه اصلی

foozle


معنی : ضربت نادرست، با خام دستی زدن، بد زدن، بد ساختن، سرهم بندی کردن
معانی دیگر : (به ویژه هنگام زدن ضربه در بازی گلف) بد زدن، بد انجام دادن، (دست و پا) چلفتی کردن، خام دستی

انگلیسی به فارسی

باخام دستی زدن، بدزدن، سرهم بندی کردن، بدساختن، ضربت نادرست، خام دستی


foozle، ضربت نادرست، با خام دستی زدن، بد زدن، سرهم بندی کردن، بد ساختن


انگلیسی به انگلیسی

• stupid fellow, fogy; act of bungling (particularly a poor stroke in golf)
bungle, mismanage; play awkwardly

مترادف و متضاد

ضربت نادرست (اسم)
foozle

با خام دستی زدن (فعل)
foozle

بد زدن (فعل)
foozle

بد ساختن (فعل)
foozle, miscreate

سرهم بندی کردن (فعل)
fudge, slubber, bollix, tinker, vamp, bumble, bungle, botch, foozle, jerry-build


کلمات دیگر: