1. He had insidiously wormed his way into her affections.
[ترجمه ترگمان]او به نحوی غیرمستقیم در دل و دل او نفوذ کرده بود
[ترجمه گوگل]او به طور موقت راه خود را به عواطفش چسبانده بود
2. This kind of advertising acts insidiously on young minds.
[ترجمه ترگمان]این نوع تبلیغات با insidiously روی ذهن های جوان عمل می کنند
[ترجمه گوگل]این نوع تبلیغات به صورت غلط بر روی ذهن جوان تاثیر می گذارد
3. Osteonecrosis often begins insidiously and is difficult or impossible to diagnose with conventional radiography and computed tomography in the early stages.
[ترجمه ترگمان]osteonecrosis اغلب با insidiously آغاز می شود و تشخیص با radiography متعارف و پرتونگاری محاسبه شده در مراحل اولیه دشوار یا غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]Osteonecrosis اغلب به صورت قانونی شروع می شود و برای تشخیص با رادیوگرافی معمولی و توموگرافی کامپیوتری در مراحل اولیه دشوار یا غیرممکن است
4. Corporate yuppie culture is oozing insidiously into the development world and the old order is slowly and inexorably crumbling.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ yuppie شرکتی insidiously به دنیای توسعه دارد و نظم قدیمی به کندی و بی وقفه رو به فروریختن است
[ترجمه گوگل]فرهنگ یوپیپ شرکتی به صورت دشمن به دنیای توسعه تبدیل شده است و نظم قدیمی آهسته و بی وقفه در حال فرو ریختن است
5. Delusions are sometimes insidiously destructive.
[ترجمه ترگمان]برخی اوقات insidiously مخرب هستند
[ترجمه گوگل]گمراهی گاهی اوقات مخرب مخرب است
6. Many confined invertebrates secrete slime or mucus that insidiously poisons the fishes and often themselves.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بی مهرگان فقط لجن یا خلط ترشح می کنند که insidiously ماهیان و اغلب خود را مسموم می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بی مهرگان محرمانه ترشح لجن یا مخاطی را ایجاد می کنند که مضر به ماهی ها و اغلب خودشان مسموم می شود
7. A cave - in is waiting insidiously at the mountain foot.
[ترجمه ترگمان]یک غار - درون یک غار پر از insidiously است که در پای کوه منتظر است
[ترجمه گوگل]یک غار در کوهستان به طور موقت انتظار دارد
8. Insidiously, our seasons are predicted to change, increasing rainfall in some areas, drying others up.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی می شود که فصل های ما تغییر کند، بارش باران در برخی مناطق را افزایش دهد و برخی دیگر را خشک کند
[ترجمه گوگل]با اعتماد به نفس، فصل ما پیش بینی می شود که تغییر کند، بارندگی در بعضی مناطق افزایش می یابد، دیگران خشک می شوند
9. The danger, of course, could insidiously dull the sharp edge of problem solving.
[ترجمه ترگمان]البته خطر حل کردن مساله می توانست به طور غیرمستقیم حل مساله را کند کند
[ترجمه گوگل]البته، خطر خطری جدی برای حل مسئله وجود دارد
10. The various classes have also begun Morning Reading, insidiously reading sound reverberated in the campus.
[ترجمه ترگمان]کلاس های مختلف نیز خواندن صبح را آغاز کرده اند در حالی که صدای خواندن insidiously در محوطه مدرسه طنین می افکند
[ترجمه گوگل]کلاس های مختلف نیز شروع به خواندن صبحانه کرده اند، به طرز محکمی خواندن صدا را که در دانشگاه پخش شده است، خواند
11. In this manner, AIDS appeared insidiously and mystified doctors and scientists alike.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، ایدز با insidiously ظاهر شد و به طور یک سان پزشکان و دانشمندان را گیج کرد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، ایدز به طور ظالمانه و پزشکان و دانشمندان عجیب و غریب ظاهر شد
12. Actinobacillosis develops insidiously in soft tissues.
[ترجمه ترگمان]کرم insidiously را در بافت های نرم گسترش می دهد
[ترجمه گوگل]آتیونوباکلوزیس به طور موثری در بافت نرم رشد می کند
13. Insidiously they had spread the word that Mr Whitelaw was not up to the job.
[ترجمه ترگمان]آن ها این کلمه را که آقای Whitelaw در سر کار نبود، پخش کرده بودند
[ترجمه گوگل]با اعتماد به نفس، آنها کلمه ای را که آقای وایت لاو به کار نرفته بود منتشر کرده بود
14. But over the years, this pattern slowly, insidiously, became a problem. Mr.
[ترجمه ترگمان]اما طی این سال ها این طرح آرام و پر رویی به مشکل تبدیل شد آقا!
[ترجمه گوگل]اما در طول سالها، این الگو به آرامی، به ظلمی تبدیل به یک مشکل شد آقای